دهی از روسیه
بازار کویی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بازار کویی. ( اِخ ) نام قصبه مرکز ناحیه ای است در سنجاق بروسیه از ولایت خداوندگار که بقضای کملیک ملحق گشته ، در 20 هزارگزی از مشرق کملیک ، و 20 هزارگزی جنوب یالوه و در 2 هزارگزی مغرب دریاچه ارنبق قراردارد. چشمه های روان و تفرجگاههای بسیار و باغهای خرم باصفا دارد، در اندرون قضا مسجد جامع بزرگی از آثار سلطان اورخان غازی و یکباب تکیه منسوب بسلاله اشرف زاده یافت میشود و در مسافت 3 ساعته از قصبه ، آب معدنی گوگردی موجود است. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ).
بازار کویی. ( اِخ ) ( ناحیه... ) نام ناحیه ای است در ولایت خداوندکار مرکب از 15 پارچه قریه ، اراضی آن حاصلخیز است و محصولش عبارت است از حبوبات و میوه های گوناگون ، مردمانش مسلمان و ارمنی میباشند. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ).
بازار کویی. ( اِخ ) ( ناحیه... ) نام ناحیه ای است در ولایت خداوندکار مرکب از 15 پارچه قریه ، اراضی آن حاصلخیز است و محصولش عبارت است از حبوبات و میوه های گوناگون ، مردمانش مسلمان و ارمنی میباشند. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ).
بازار کویی . (اِخ ) (ناحیه ...) نام ناحیه ای است در ولایت خداوندکار مرکب از 15 پارچه قریه ، اراضی آن حاصلخیز است و محصولش عبارت است از حبوبات و میوه های گوناگون ، مردمانش مسلمان و ارمنی میباشند. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2).
بازار کویی . (اِخ ) نام قصبه ٔ مرکز ناحیه ای است در سنجاق بروسیه از ولایت خداوندگار که بقضای کملیک ملحق گشته ، در 20 هزارگزی از مشرق کملیک ، و 20 هزارگزی جنوب یالوه و در 2 هزارگزی مغرب دریاچه ٔ ارنبق قراردارد. چشمه های روان و تفرجگاههای بسیار و باغهای خرم باصفا دارد، در اندرون قضا مسجد جامع بزرگی از آثار سلطان اورخان غازی و یکباب تکیه منسوب بسلاله ٔ اشرف زاده یافت میشود و در مسافت 3 ساعته از قصبه ، آب معدنی گوگردی موجود است . (از قاموس الاعلام ترکی ج 2).
کلمات دیگر: