( مصدر ) مانند کوران دست مالیدن بهر سوی برای جستن چیزی .
پلماس کردن
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
( ~. کَ دَ ) (مص ل . ) کورمال کورمال حرکت کردن .
لغت نامه دهخدا
پلماس کردن. [ پ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) دست مالیدن به هر سوی برای جستن چیزی چنانکه کوران همیشه و بینایان در شب. رجوع به پرماسیدن شود.
کلمات دیگر: