کلمه جو
صفحه اصلی

خوشگوار


مترادف خوشگوار : سریع الهضم، سهل الهضم، گوارا، مطابق میل، مهنا، خوش مزه، لذیذ

متضاد خوشگوار : بدگوار

فارسی به انگلیسی

wholesome, digestible, agreeable to the taste

delicious


مترادف و متضاد

savory (صفت)
مطبوع طبع، خوش طعم، لذیذ، خوش مزه، خوشگوار، مورد پسند

savoury (صفت)
مطبوع طبع، خوشگوار، مورد پسند

tasty (صفت)
خوش طعم، خوش مزه، مزه دار، خوشگوار، گوارا، با مزه، باسلیقه تهیه شده

palatable (صفت)
دلپذیر، خوش طعم، لذیذ، خوش مزه، خوشگوار، مطبوع به ذائقه

digestible (صفت)
قابل هضم، خوشگوار، گوارا

سریع‌الهضم، سهل‌الهضم، گوارا، مطابق میل ≠ بدگوار


مهنا، خوش‌مزه، لذیذ


فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - غذایی که بسهولت هضم گردد گوارا . ۲ - لذیذ خوش مزه .

فرهنگ معین

( ~ . گُ ) (ص فا. ) خوش مزه ، گوارا.

لغت نامه دهخدا

خوشگوار. [ خوَش ْ / خُش ْ گ ُ ] ( نف مرکب ) خوش گوارنده. هنی. سریعالانهضام. سریعالهضم. سبک. زودگذر. زودگوار. مفرح. زودهضم. ( یادداشت مؤلف ). || نکو. ملایم. خوب. سازگار. که طبیعت در آن خوش شود و آرام یابد از آب یا هوا یا شربت یا می و جز آن :
هوایش نکو چون هوای بهار
زمین خرم آبش نکو خوشگوار.
فردوسی.
همه آبها روشن و خوشگوار
همیشه بر و بوم او چون بهار.
فردوسی.
بت دل نواز و می خوشگوار
پرستید و آگه نبد او ز کار.
فردوسی.
چو گشتند مست از می خوشگوار
برفتند از ایوان گوهرنگار.
فردوسی.
می ده چهار ساغر تا خوشگوار باشد
زیرا که طبع عالم هم بر چهار باشد.
منوچهری.
اگر پند حجت شنودی بدو شو
بخور نوش خور میوه خوشگوارش.
ناصرخسرو.
اگر سازوار است و خوش مر ترا
بت رودساز و می خوشگوارش.
ناصرخسرو.
هرچند بخوب و خوش سخنها
خرمای عزیز و خوشگوارم.
ناصرخسرو.
رودی است معروف کی به اصطخر و مرودشت آید آبی خوشگوار است. ( فارسنامه ابن البلخی ). و آب آن رود آبی خوشگوار و آبادان است. ( فارسنامه ابن البلخی ).
تا روز طرب در بهار عشرت
بازار می خوشگوار دارد.
مسعودسعد.
بکام و حلق رعیت ز دادکاری تو
رسیده شربت انصاف خوشگوار تو باد.
سوزنی.
کم خور خاقانیا مائده دهر از آنک
نیست ابا خوشگوار هست ترش میزبان.
خاقانی.
مژگان پر ز کینت در غم فکنده دل را
لبهای شکرینت غم خوشگوار کرده.
خاقانی.
به گنجینه تخت بارش دهند
چو خواهد می خوشگوارش دهند.
نظامی.
مبادا کزان شربت خوشگوار
نباشد چو من خاکیی جرعه خوار.
نظامی.
آدم از دانه که شد حیضه دار
توبه شدش گلشکر خوشگوار.
نظامی.
ضرورت علی الجمله خیام وار
گرفتم بکف باده خوشگوار.
نزاری قهستانی ( دستورنامه ).
گلبن عیش می دمد ساقی گلعذار کو
باد بهار می وزد باده خوشگوار کو.
حافظ.
معنی آب زندگی و روضه ارم
جز طرف جویبار و می خوشگوار چیست.
حافظ.
ور آفتاب نکردی فسوس جام زرش
چرا تهی ز می خوشگوار بایستی.

خوشگوار. [ خوَش ْ / خُش ْ گ ُ ] (نف مرکب ) خوش گوارنده . هنی . سریعالانهضام . سریعالهضم . سبک . زودگذر. زودگوار. مفرح . زودهضم . (یادداشت مؤلف ). || نکو. ملایم . خوب . سازگار. که طبیعت در آن خوش شود و آرام یابد از آب یا هوا یا شربت یا می و جز آن :
هوایش نکو چون هوای بهار
زمین خرم آبش نکو خوشگوار.

فردوسی .


همه آبها روشن و خوشگوار
همیشه بر و بوم او چون بهار.

فردوسی .


بت دل نواز و می خوشگوار
پرستید و آگه نبد او ز کار.

فردوسی .


چو گشتند مست از می خوشگوار
برفتند از ایوان گوهرنگار.

فردوسی .


می ده چهار ساغر تا خوشگوار باشد
زیرا که طبع عالم هم بر چهار باشد.

منوچهری .


اگر پند حجت شنودی بدو شو
بخور نوش خور میوه ٔ خوشگوارش .

ناصرخسرو.


اگر سازوار است و خوش مر ترا
بت رودساز و می خوشگوارش .

ناصرخسرو.


هرچند بخوب و خوش سخنها
خرمای عزیز و خوشگوارم .

ناصرخسرو.


رودی است معروف کی به اصطخر و مرودشت آید آبی خوشگوار است . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ). و آب آن رود آبی خوشگوار و آبادان است . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ).
تا روز طرب در بهار عشرت
بازار می خوشگوار دارد.

مسعودسعد.


بکام و حلق رعیت ز دادکاری تو
رسیده شربت انصاف خوشگوار تو باد.

سوزنی .


کم خور خاقانیا مائده ٔ دهر از آنک
نیست ابا خوشگوار هست ترش میزبان .

خاقانی .


مژگان پر ز کینت در غم فکنده دل را
لبهای شکرینت غم خوشگوار کرده .

خاقانی .


به گنجینه ٔ تخت بارش دهند
چو خواهد می خوشگوارش دهند.

نظامی .


مبادا کزان شربت خوشگوار
نباشد چو من خاکیی جرعه خوار.

نظامی .


آدم از دانه که شد حیضه دار
توبه شدش گلشکر خوشگوار.

نظامی .


ضرورت علی الجمله خیام وار
گرفتم بکف باده ٔ خوشگوار.

نزاری قهستانی (دستورنامه ).


گلبن عیش می دمد ساقی گلعذار کو
باد بهار می وزد باده ٔ خوشگوار کو.

حافظ.


معنی آب زندگی و روضه ٔ ارم
جز طرف جویبار و می خوشگوار چیست .

حافظ.


ور آفتاب نکردی فسوس جام زرش
چرا تهی ز می خوشگوار بایستی .

حافظ.


ما عیب کس بمستی و رندی نمی کنیم
لعل بتان خوش است و می خوشگوار هم .

حافظ.


صوفی گلی بچین و مرقع به خار بخش
وین زهد خشک را بمی خوشگوار بخش .

حافظ.



فرهنگ عمید

ویژگی خوراکی که زود هضم می شود.

دانشنامه عمومی

خوشگوار شرکت تولید کنندهٔ محصولات غذایی است که در زمینهٔ تولید نوشابه گازدار غیرالکلی، آب آشامیدنی و ماءالشعیر و انواع نوشیدنی فعالیت دارد.
Iran pressures firm over Coca-Cola links
Iran's cola war
دفتر مرکزی این شرکت در مشهد و کارخانه های تولیدی آن در در شهرهای مشهد، تهران، تبریز و اصفهان مشغول تولید هستند.
این شرکت پیش از انقلاب، محصولاتش را تحت نظر شرکت کوکاکولا تولید می کرد که پس از انقلاب نیز ارتباط با این شرکت آمریکایی، را حفظ کرد.شرکت خوشگوار مشهد عصاره کوکاکولا را به طور مستقیم وارد کشور می کرد اما در سال۱۳۶۳ و ممنوعیت ورود کوکاکولا از فرمول ایرانی نوشابه بهره مند شد. خوشگوار با به دست آوردن امتیاز تولید کوکاکولا به سرعت محصول خود را پیش از شرکت نوشاب وارد بازار کرد.با تولید کوکاکولا در مشهد به سرعت بطری های این شرکت به مناطق دیگر ایران رسید و نوشابه تولیدی شرکت خوشگوار با آرم کوکاکولا، نوشابه مشهد نام گرفت.
پس از نبرد اسرائیل و غزه ۲۰۰۸- ۲۰۰۹ مجلس جمهوری اسلامی با تصویب طرحی به نام «تحریم کالاهای صهیونیستی» در ایران، خواستار تحریم شرکت های بین المللی شد که دارای سهامداران عمده اسرائیلی باشند. در همین راستا وزیر صنایع جمهوری اسلامی به عنوان نماینده ویژه محمود احمدی نژاد، به شرکت خوشگوار مهلت داد تا وضعیت ارتباط خود با شرکت کوکاکولا را مشخص کند.اما در نهایت به گفته فارس نیوز شرکت خوشگوار هیچ ارتباطی با اسرائیل و شرکت های آن کشور ندارد.

خوشگوار (شرکت). شرکت خوشگوار مشهد، از شرکت های تولید نوشابه در ایران.


کلمات دیگر: