کلمه جو
صفحه اصلی

پشت بند

فارسی به انگلیسی

brace, fishplate, mounting, gusset, prop, round, rung, buttress, chaser, fastening, clamp, fish - plate, [fig. infml.]continuation, sequel, retaining wall, strut, supplement, support, supporter, truss, underlay, underpinning

fastening, brace, clamp, fish - plate, [figure, informal]continuation, sequel


brace, fishplate, mounting, gusset, prop, round, rung


مترادف و متضاد

support (اسم)
پشت، تقویت، پا، کمک، طرفداری، تایید، پشت گرمی، تکیه گاه، پشتیبانی، متکا، پشت بند، ملاک، تکیه، نگاهداری، اتکاء، پشتیبان زیر برد، زیر بری

brace (اسم)
اکولاد، تجدید و احیای روحیه، بند شلوار، تحریک احساسات، پشت بند

continuation (اسم)
پشت، تعقیب، مابعد، پشت بند، ادامه، تمدید

sequel (اسم)
پشت، انجام، دنباله، پشت بند، پایان، نتیجه، عاقبت، عقبه

clamp (اسم)
بند، گیره، پشت بند، انبرک

trailer (اسم)
پشت بند، یدک

fastening (اسم)
بند، پشت بند، بست، چفت، چفت و بست، یراق در

fish (اسم)
پشت بند، ماهی، انواع ماهیان، صید از آب

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- دیواری که پشت دیوار دیگر برای نگاهداری آن بنا کنند . ۲- آب یا شربت یا غذایی که پس از دارو یا شربت یا غذای اولی خورند و نوشند . ۳- مدد معین ردیف ذخیره ( سپاه ). ۴- متمم مکمل : پشت بندش را هم بیاور . ۵- ( بازی ورق ) ورقی که بر اعتبار ورقهای دیگر افزاید : پشت بندش آس است ۶- متعاقب .
آنچه که ازچوب یاسنگ یاخشت درپشت دیوارشکسته درست

فرهنگ معین

( ~. بَ ) (اِمر. ) ۱ - هر آن چیزی که پشت دیوار شکسته قرار دهند تا دیوار نیفتد. ۲ - (عا. ) آب یا شربت یا غذایی که پس از خوردن دارو بخورند. ۳ - کوله بار. ۴ - (ق . ) بلافاصله ، بی درنگ .

لغت نامه دهخدا

پشت بند. [ پ ُ ب َ ] ( اِ مرکب ) دیواری کوتاه در پی دیواری بلند برای نگاه داشتن آن از افتادن. بنائی پشت دیوار تا برپای ماند. || مدد. معین. ردیف. || ذخیره در سپاهی. || طعام دوم که در چلوکبابی ها آرند کمتر از اَوّلی. بار دوم چلوکباب در دکانهای چلوپزی. بشقاب دوم وسوم چلوکباب که پس از خوردن بشقاب اول آرند. || در بازی ورق ، ورقی که بر اعتبار ورقهای دیگر افزاید: پشت بندش آس است. || متمم. مُکمل. پشت بندش را نیاورد یعنی آنرا ناقص و ناتمام گذاشت.

فرهنگ عمید

۱. آنچه از چوب یا سنگ یا خشت وگِل در پشت دیوار شکسته درست کنند که دیوار نیفتد.
۲. کوله بار یا چیز دیگر که کسی بر پشت خود ببندد، پشت بست.
۳. مقداری خوراک که در مهمان خانه ها و چلوکبابی ها پشت سر خوراک اول برای کسی که هنوز سیر نشده بیاورند.
۴. آب یا غذای رقیق که پس از خوردن دارو بخورند.

دانشنامه عمومی

پشت بند ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
پشت بند (خنج)
پشت بند (سیریک)

دانشنامه آزاد فارسی

پُشت بند (buttress)
پُشت بند
در معماری، سازه ای عمودی از مصالح بنایی که از سطح خارجی دیوار در فواصل معیّن، بیرون زده باشد تا دربرابر نیروی رانشی ِ طاق، خرپای بام، یا شاه تیر مقاومت کند. در معماری کلاسیک به ندرت از پشت بند استفاده می شد، و در معماری رومانسک (رومی وار)، پشت بندها کوچک بودند و بیرون نشستگیِ اندکی داشتند؛ اما در دورۀ گوتیک پشت بندها به تدریج بزرگ شدند، که به این ترتیب کاهش ضخامت دیوارها و تعبیۀ پنجره های بزرگ در آن ها میسّر گردید. نیز ← پشت بند معلق

فرهنگستان زبان و ادب

{backing} [جوشکاری و آزمایش های غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] ماده ای که پشت اتصال جوش میگذارند تا سطحی برای نشاندن اولین گذر ایجاد شود
{buttress} [مهندسی عمران] عضوی از سازه که برای تأمین یا افزایش پایداری جانبی دیوار یا سد به کار رود

گویش مازنی

/peshte band/ کلون در - پشتوانه ۳پشت سرهم – پی در پی

۱کلون در ۲پشتوانه ۳پشت سرهم – پی در پی


پیشنهاد کاربران

پشت بند : قطعات که پشت تخته های قاب میخ می کنند. ( اصطلاحات ساختمان سازی و بنایی )
پشت بند: [ اصطلاح در تداول عامه ]تأیید , طرفداری ,
پشت بند آمدن :طرفداری کردن , تأیید کردن .
( ( آیه ریسه رفت و آرزو ادا در آورد "سیستم گرمایش سر مایش کیفیت بالا . "شیرین نان ها را گذاشت توی سبد . "شومینه مس کاری . "آرزو پشت بندش آمد . "فلاور باکس و استخر و سونا و جاکوزی " ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص67 . ) )

پشت بند: [ اصطلاح عمران] پشت بند نام قطعاتی است که پشت تخته های قاب میخ می نمایند.


کلمات دیگر: