هثهاث. [ هََ ] ( اِخ ) ابن ثور السدوسی. جاحظ در البیان و التبیین نام وی را در ذیل باب لحن آورده است. رجوع به البیان و التبیین ج 2، ص 167 شود.
هثهاث
لغت نامه دهخدا
هثهاث. [ هََ ] ( اِخ ) ابن ثور السدوسی. جاحظ در البیان و التبیین نام وی را در ذیل باب لحن آورده است. رجوع به البیان و التبیین ج 2، ص 167 شود.
هثهاث . [ هََ ] (اِخ ) ابن ثور السدوسی . جاحظ در البیان و التبیین نام وی را در ذیل باب لحن آورده است . رجوع به البیان و التبیین ج 2، ص 167 شود.
هثهاث . [ هََ ] (ع ص ) شتابی کننده . (منتهی الارب ). شتاب کننده . (ناظم الاطباء). سریع. (از معجم متن اللغة) (تاج العروس ). شتابنده از انسان و حیوان . (از اقرب الموارد). || آمیخته . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). شی ٔ هثهاث ؛ مختلط. درهم . (از اقرب الموارد). || دروغگوی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). کذاب . (معجم متن اللغة) (تاج العروس ): رجل هثهاث ؛ کذاب . (اقرب الموارد). هثاث . || شهر بسیارخاک . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (معجم متن اللغة) (تاج العروس ): بلد هثهاث ؛ کثیرالتراب . (از اقرب الموارد). || پاسپرده . || ستم کننده . (ناظم الاطباء). || (اِمص ) حکایت بعض از سخن الثغ. (معجم متن اللغة). حکایة بعض کلام الالثغ. هثهثة. (تاج العروس ).