کلمه جو
صفحه اصلی

هثهاث

لغت نامه دهخدا

هثهاث. [ هََ ] ( ع ص ) شتابی کننده. ( منتهی الارب ). شتاب کننده. ( ناظم الاطباء ). سریع. ( از معجم متن اللغة ) ( تاج العروس ). شتابنده از انسان و حیوان. ( از اقرب الموارد ). || آمیخته. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). شی هثهاث ؛ مختلط. درهم. ( از اقرب الموارد ). || دروغگوی. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). کذاب. ( معجم متن اللغة ) ( تاج العروس ): رجل هثهاث ؛ کذاب. ( اقرب الموارد ). هثاث. || شهر بسیارخاک. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( معجم متن اللغة ) ( تاج العروس ): بلد هثهاث ؛ کثیرالتراب. ( از اقرب الموارد ). || پاسپرده. || ستم کننده. ( ناظم الاطباء ). || ( اِمص ) حکایت بعض از سخن الثغ. ( معجم متن اللغة ). حکایة بعض کلام الالثغ. هثهثة. ( تاج العروس ).

هثهاث. [ هََ ] ( اِخ ) ابن ثور السدوسی. جاحظ در البیان و التبیین نام وی را در ذیل باب لحن آورده است. رجوع به البیان و التبیین ج 2، ص 167 شود.

هثهاث . [ هََ ] (اِخ ) ابن ثور السدوسی . جاحظ در البیان و التبیین نام وی را در ذیل باب لحن آورده است . رجوع به البیان و التبیین ج 2، ص 167 شود.


هثهاث . [ هََ ] (ع ص ) شتابی کننده . (منتهی الارب ). شتاب کننده . (ناظم الاطباء). سریع. (از معجم متن اللغة) (تاج العروس ). شتابنده از انسان و حیوان . (از اقرب الموارد). || آمیخته . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). شی ٔ هثهاث ؛ مختلط. درهم . (از اقرب الموارد). || دروغگوی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). کذاب . (معجم متن اللغة) (تاج العروس ): رجل هثهاث ؛ کذاب . (اقرب الموارد). هثاث . || شهر بسیارخاک . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (معجم متن اللغة) (تاج العروس ): بلد هثهاث ؛ کثیرالتراب . (از اقرب الموارد). || پاسپرده . || ستم کننده . (ناظم الاطباء). || (اِمص ) حکایت بعض از سخن الثغ. (معجم متن اللغة). حکایة بعض کلام الالثغ. هثهثة. (تاج العروس ).



کلمات دیگر: