کلمه جو
صفحه اصلی

هداله

لغت نامه دهخدا

( هدالة ) هدالة. [ هََ ل َ ] ( ع اِ ) گروه. ( منتهی الارب ). جماعت. ( اقرب الموارد ). || نوعی از درخت که در سمرزار روید و سمر نیست. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). ج ، هدال. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).

هدالة. [ هََ ل َ ] ( اِخ ) دهی است به یمن. ( منتهی الارب ). قریه ای است از قراء عثر در اوایل یمن از جانب قبله. ( معجم البلدان ).

هدالة. [ هََ ل َ ] (اِخ ) دهی است به یمن . (منتهی الارب ). قریه ای است از قراء عثر در اوایل یمن از جانب قبله . (معجم البلدان ).


هدالة. [ هََ ل َ ] (ع اِ) گروه . (منتهی الارب ). جماعت . (اقرب الموارد). || نوعی از درخت که در سمرزار روید و سمر نیست . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ، هدال . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: