یسر اندک شدن
یساره
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( یسارة ) یسارة. [ ی َ رَ ] ( ع اِمص ) فراوانی و بسیاری. ( ناظم الاطباء ). || آسانی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || توانگری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( دهار ). فراخی عیش. یسار. ( از یادداشت مؤلف ).
یسارة. [ ی َ رَ ] ( ع مص ) یسر. ( ناظم الاطباء ). رجوع به یسر شود. || اندک شدن. ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ).
یسارة. [ ی َ رَ ] ( ع مص ) یسر. ( ناظم الاطباء ). رجوع به یسر شود. || اندک شدن. ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ).
یسارة. [ ی َ رَ ] (ع اِمص ) فراوانی و بسیاری . (ناظم الاطباء). || آسانی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || توانگری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (دهار). فراخی عیش . یسار. (از یادداشت مؤلف ).
یسارة. [ ی َ رَ ] (ع مص ) یسر. (ناظم الاطباء). رجوع به یسر شود. || اندک شدن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ).
پیشنهاد کاربران
توانگر، دستش باز شود
کلمات دیگر: