چشمه ایست از بلوک اصطهبانات بمساحت کمی جنوبی قری. میمون است .
دست خضر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دست خضر. [ دَ خ ِ ] ( اِخ )دهی است نیم فرسخ میانه شمال و مشرق ده دشت. ( از فارسنامه ناصری ). دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شیراز. واقع در 12هزارگزی جنوب خاوری شیراز و کنار راه فرعی شیراز به گشنکان. با 190 تن سکنه. آب آن از قنات است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).
دست خضر. [ دَ ت ِ خ ِ ] ( اِخ ) چشمه ای است از بلوک اصطهبانات بمساحت کمی جنوبی قریه میمون است. ( فارسنامه ناصری ).
دست خضر. [ دَ ت ِ خ ِ ] ( اِخ ) چشمه ای است از بلوک اصطهبانات بمساحت کمی جنوبی قریه میمون است. ( فارسنامه ناصری ).
دست خضر. [ دَ ت ِ خ ِ ] (اِخ ) چشمه ای است از بلوک اصطهبانات بمساحت کمی جنوبی قریه ٔ میمون است . (فارسنامه ٔ ناصری ).
دست خضر. [ دَ خ ِ ] (اِخ )دهی است نیم فرسخ میانه ٔ شمال و مشرق ده دشت . (از فارسنامه ٔ ناصری ). دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شیراز. واقع در 12هزارگزی جنوب خاوری شیراز و کنار راه فرعی شیراز به گشنکان . با 190 تن سکنه . آب آن از قنات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
دانشنامه عمومی
دستخضر، از توابع شیراز حساب می شود بخش مرکزی شهرستان شیراز در استان فارس ایران است.
این محله در بلوار نصر نزدیک قصر ابونصر قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1391، جمعیت آن 16٬500 نفر (5٬478خانوار) بوده است.
این محله در بلوار نصر نزدیک قصر ابونصر قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1391، جمعیت آن 16٬500 نفر (5٬478خانوار) بوده است.
wiki: دست خضر
کلمات دیگر: