نام چین شمالی یعنی ترکستان
چین ماچین
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
چین ماچین. ( اِ مرکب ، از اتباع ) چین و ماچین. قِر و فر. با چین های بسیار در جامه. رجوع به چین و ماچین شود.
چین ماچین. [ ن ُ ] ( اِخ ) چین و ماچین. نام چین شمالی ؛ یعنی ترکستان. ابن البیطار در شرح ماده راوند گوید: فارسیان ، چین شمالی یعنی ترکستان را چین ماچین خوانند و آن مثل این است که بگویند چین ِ چین. «و هو ببلاد الترکستان التی یسمونها الفرس چین ماچین ؛ ای صین الصین ». ( مفردات ابن البیطار ج 1 ص 131 ).
شاید اصل آن چین و ماوراءِ چین باشد؛ یعنی چین و کشنشین و نیز ممکن است مراد چین ( ترکستان شرقی ) و مهاچین ( چین بزرگ ) باشد. رجوع به چین و ماچین شود.
چین ماچین. [ ن ُ ] ( اِخ ) چین و ماچین. نام چین شمالی ؛ یعنی ترکستان. ابن البیطار در شرح ماده راوند گوید: فارسیان ، چین شمالی یعنی ترکستان را چین ماچین خوانند و آن مثل این است که بگویند چین ِ چین. «و هو ببلاد الترکستان التی یسمونها الفرس چین ماچین ؛ ای صین الصین ». ( مفردات ابن البیطار ج 1 ص 131 ).
شاید اصل آن چین و ماوراءِ چین باشد؛ یعنی چین و کشنشین و نیز ممکن است مراد چین ( ترکستان شرقی ) و مهاچین ( چین بزرگ ) باشد. رجوع به چین و ماچین شود.
چین ماچین . (اِ مرکب ، از اتباع ) چین و ماچین . قِر و فر. با چین های بسیار در جامه . رجوع به چین و ماچین شود.
چین ماچین . [ ن ُ ] (اِخ ) چین و ماچین . نام چین شمالی ؛ یعنی ترکستان . ابن البیطار در شرح ماده ٔ راوند گوید: فارسیان ، چین شمالی یعنی ترکستان را چین ماچین خوانند و آن مثل این است که بگویند چین ِ چین . «و هو ببلاد الترکستان التی یسمونها الفرس چین ماچین ؛ ای صین الصین ». (مفردات ابن البیطار ج 1 ص 131).
شاید اصل آن چین و ماوراءِ چین باشد؛ یعنی چین و کشنشین و نیز ممکن است مراد چین (ترکستان شرقی ) و مهاچین (چین بزرگ ) باشد. رجوع به چین و ماچین شود.
کلمات دیگر: