پیراییده با دست پیراسته با دست پرداخته به دست صیقلی شده براق .
دست پیرا
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دست پیرا. [دَ ] ( ن مف مرکب ) پیراییده با دست. پیراسته با دست. پرداخته. به دست صیقلی شده. براق. زدوده :
که چون آهن دست پیرای تو
پذیرای صورت شد از رای تو.
که چون آهن دست پیرای تو
پذیرای صورت شد از رای تو.
نظامی.
کلمات دیگر: