کلمه جو
صفحه اصلی

چشم زنی کردن

فرهنگ فارسی

منع کردن و تعرض نمودن و ممانعت کردن ٠ یا در حبس کردن ٠

لغت نامه دهخدا

چشم زنی کردن. [ چ َ / چ ِ زَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) منع کردن و تعرض نمودن و ممانعت کردن. || در حبس کردن. ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: