سرخوش و پر نشاط شدن خرم و خوشدل گشتن .
تردماغ شدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تردماغ شدن. [ ت َ دَ ش ُ دَ ] ( مص مرکب )سرخوش و پرنشاط شدن. خرم و خوشدل گشتن :
ز فواره نی در کف آورده باغ
که از نغمه او شود تردماغ.
ز فواره نی در کف آورده باغ
که از نغمه او شود تردماغ.
ملاطغرا ( از آنندراج و بهار عجم ).
رجوع به تردماغ شود.کلمات دیگر: