کلمه جو
صفحه اصلی

خش و خماش

فرهنگ فارسی

خش و خاش خاشه

لغت نامه دهخدا

خش و خماش.[ خ َ ش ُ خ َ ] ( اِ مرکب ، اتباع ) خش و خاش. خاشه. هر چیز ریز و پیز و دورافکندنی. ( یادداشت بخط مؤلف ).


کلمات دیگر: