کلمه جو
صفحه اصلی

ترسخ

لغت نامه دهخدا

ترسخ. [ ت َ س ُ ] ( اِخ ) قریه ای است بین باکسایا و بندنجین و از اعمال بندنجین است و در آنجا نمکزار وسیعی است. بیشتر نمک بغداد از آن جاست. ( از معجم البلدان ).


کلمات دیگر: