کلمه جو
صفحه اصلی

ترسابادی

لغت نامه دهخدا

ترسابادی. [ ت َ ]( ص نسبی ) منسوب به ترس آباد. رجوع به ترس آباد شود.

ترسابادی. [ ت َ ] ( اِخ ) ابومحمد. رجوع به ابومحمد... شود.

ترسابادی . [ ت َ ] (اِخ ) ابومحمد. رجوع به ابومحمد... شود.


ترسابادی . [ ت َ ](ص نسبی ) منسوب به ترس آباد. رجوع به ترس آباد شود.



کلمات دیگر: