دست برداشتن دست بر آوردن
دست برکشیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دست برکشیدن. [ دَ ب َ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) دست برداشتن. دست برآوردن. بلند کردن دست :
نه صاحبدلان دست برمی کشند
که سررشته از غیب درمی کشند.
نه صاحبدلان دست برمی کشند
که سررشته از غیب درمی کشند.
سعدی ( کلیات ص 317 ).
کلمات دیگر: