بیمناک شدن . خائف شدن .
ترسان شدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ترسان شدن. [ ت َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) بیمناک شدن. خائف شدن :
کودکان اول ببانگ زندگان ترسان شوند
چون برآید روزگاری طبع در هیجا شود.
کودکان اول ببانگ زندگان ترسان شوند
چون برآید روزگاری طبع در هیجا شود.
ناصرخسرو ( دیوان چ تقوی ص 132 ).
کلمات دیگر: