رژه , سان , نمايش با شکوه , جلوه , نمايش , خودنمايي , جولا ن , ميدان رژه , تظاهرات , عمليات دسته جمعي , اجتماع مردم , رژه رفتن , خود نمايي کردن , تبيين كردن , بيان كردن , پرداختن به , برشمردن
استعراض
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
فربه گردیدن
لغت نامه دهخدا
استعراض. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) فربه گردیدن ناقه : اُستعرضت الناقة باللحم ( مجهولاً )؛ فربه گردید ناقه. ( منتهی الارب ). || کشتن بی دریافت حال کسی. کشتن هرکه را که پیش آید بی پرسش و دریافت حال آنان. || عرضه کردن خواستن. ( منتهی الارب ) ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). || چریدن ستور زمین یا گیاه را. || متهم شدن. ( منتهی الارب ). || عریض و پهن پنداشتن. || از پهنا آمدن. || پهناور از چیزی خواستن. || سؤال کردن. پرسیدن : استعرض العرب. || هرکه پیش آید عطا دادن و آنچه بدان ماند. ( زوزنی ).
کلمات دیگر: