قاضی بصره
ابو خلیفه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ابوخلیفه. [ اَ خ َ ف َ ] ( اِخ ) حجاج بن غیاث. محدث است.
ابوخلیفه. [ اَ خ َ ف َ ] ( اِخ ) فضل بن حباب بن محمدبن شعیب بن صخر جمحی بصری. قاضی بصرة. از روات اخبار و اشعار و انساب. وفات او بسال 305 هَ. ق. بوده است. کتاب الفرسان و کتاب طبقات الشعراء الجاهلین از اوست. و رجوع به فضل... شود.
ابوخلیفه. [ اَ خ َ ف َ ] ( اِخ ) فضل بن حباب بن محمدبن شعیب بن صخر جمحی بصری. قاضی بصرة. از روات اخبار و اشعار و انساب. وفات او بسال 305 هَ. ق. بوده است. کتاب الفرسان و کتاب طبقات الشعراء الجاهلین از اوست. و رجوع به فضل... شود.
کلمات دیگر: