تئودیسه، در شناخته ترین معنای خود، استدلالی الهیاتی است که سعی می کند به این پرسش پاسخ دهد که چرا خدا اجازه داده است شر در جهان وجود داشته باشد. هر تئودیسه در واقع، پاسخی به مسئله شر است که وجود شرور در جهان را در تضاد با وجود خداوند دانای مطلق، توانای مطلق و خیرخواه مطلق می داند. به طور کلی تئودیسه با اثبات اینکه میان وجود خداوند دانا، توانا و خیرخواه و وجود شر در جهان، تضادی وجود ندارد، به مسئله شر پاسخ می دهد. تاکنون در طول تاریخ الهیات، مخصوصاً الهیات ادیان ابراهیمی، تئودیسه های مختلفی ارائه شده است که از آن معروف ترین آن ها می توان به تئودیسه «پرورش روح» جان هیک اشاره کرد.
تئودیسه شر طبیعی: این تئودیسه دربارهٔ دلایلی برای پدیدارهای طبیعی است که رنج کشیدن را برای موجودات باشعور ایجاد می کنند.
تئودیسه شر اخلاقی: هدف این تئودیسه توجیه رفتارهای غیر انسانی انسان است که ناشی از اراده و اختیار اوست.
تئودیسه (Theodicy)، از دو واژه یونانی «Theo» (خدا:God ) و «Dike» (عدل / حکم / توجیه: Justice) گرفته شده است و در اصطلاح، به پاسخ هایی اطلاق می شود که در باره مسئله قرینه ای شر و پاسخ به پرسش «چرا خدا شر را تجویز کرده است؟» ارائه می گردد (عدل الهی). بنا بر این، پاسخ هایی که وجود شر را رد می کنند، تئودیسه شمرده نمی شوند.
همچنین اگر تئودیسه بتواند به این پرسش (برهان قرینه ای شر) پاسخ قانع کننده ای بدهد می تواند مسئله شر و همه برهان های آن را خنثی کند؛ چرا که اگر خدا دلیل و توجیهی قوی برای شر داشته باشد، واقعیت شر، دلیلی محکم علیه وجود خدا (مسئله و برهان منطقی شر) یا موجب بی معنایی زندگی و نا امیدی انسان (مسئله و برهان اگزیستانسی و وجودی شر) نخواهد بود.تئودیسه، فقط ناظر به صفت عدالت خدا نیست، بلکه راه های توجیه شر (تئودیسه)، می تواند ناسازگاری آن را با دیگر صفات خدا بر طرف کند. از این رو، میلتون، تئودیسه را به جای «عدل الاهی»، «توجیه راه های خدا» می نامد.
اصطلاح تئودیسه را نخستین بار، لایب نیتس، فیلسوف آلمانی، در سال ۱۷۱۰ میلادی در کتابی با همین عنوان به کار برده است.
تئودیسه شر طبیعی: این تئودیسه دربارهٔ دلایلی برای پدیدارهای طبیعی است که رنج کشیدن را برای موجودات باشعور ایجاد می کنند.
تئودیسه شر اخلاقی: هدف این تئودیسه توجیه رفتارهای غیر انسانی انسان است که ناشی از اراده و اختیار اوست.
تئودیسه (Theodicy)، از دو واژه یونانی «Theo» (خدا:God ) و «Dike» (عدل / حکم / توجیه: Justice) گرفته شده است و در اصطلاح، به پاسخ هایی اطلاق می شود که در باره مسئله قرینه ای شر و پاسخ به پرسش «چرا خدا شر را تجویز کرده است؟» ارائه می گردد (عدل الهی). بنا بر این، پاسخ هایی که وجود شر را رد می کنند، تئودیسه شمرده نمی شوند.
همچنین اگر تئودیسه بتواند به این پرسش (برهان قرینه ای شر) پاسخ قانع کننده ای بدهد می تواند مسئله شر و همه برهان های آن را خنثی کند؛ چرا که اگر خدا دلیل و توجیهی قوی برای شر داشته باشد، واقعیت شر، دلیلی محکم علیه وجود خدا (مسئله و برهان منطقی شر) یا موجب بی معنایی زندگی و نا امیدی انسان (مسئله و برهان اگزیستانسی و وجودی شر) نخواهد بود.تئودیسه، فقط ناظر به صفت عدالت خدا نیست، بلکه راه های توجیه شر (تئودیسه)، می تواند ناسازگاری آن را با دیگر صفات خدا بر طرف کند. از این رو، میلتون، تئودیسه را به جای «عدل الاهی»، «توجیه راه های خدا» می نامد.
اصطلاح تئودیسه را نخستین بار، لایب نیتس، فیلسوف آلمانی، در سال ۱۷۱۰ میلادی در کتابی با همین عنوان به کار برده است.
wiki: تئودیسه