کلمه جو
صفحه اصلی

تئودیسه

دانشنامه عمومی

تئودیسه، در شناخته ترین معنای خود، استدلالی الهیاتی است که سعی می کند به این پرسش پاسخ دهد که چرا خدا اجازه داده است شر در جهان وجود داشته باشد. هر تئودیسه در واقع، پاسخی به مسئله شر است که وجود شرور در جهان را در تضاد با وجود خداوند دانای مطلق، توانای مطلق و خیرخواه مطلق می داند. به طور کلی تئودیسه با اثبات اینکه میان وجود خداوند دانا، توانا و خیرخواه و وجود شر در جهان، تضادی وجود ندارد، به مسئله شر پاسخ می دهد. تاکنون در طول تاریخ الهیات، مخصوصاً الهیات ادیان ابراهیمی، تئودیسه های مختلفی ارائه شده است که از آن معروف ترین آن ها می توان به تئودیسه «پرورش روح» جان هیک اشاره کرد.
تئودیسه شر طبیعی: این تئودیسه دربارهٔ دلایلی برای پدیدارهای طبیعی است که رنج کشیدن را برای موجودات باشعور ایجاد می کنند.
تئودیسه شر اخلاقی: هدف این تئودیسه توجیه رفتارهای غیر انسانی انسان است که ناشی از اراده و اختیار اوست.
تئودیسه (Theodicy)، از دو واژه یونانی «Theo» (خدا:God ) و «Dike» (عدل / حکم / توجیه: Justice) گرفته شده است و در اصطلاح، به پاسخ هایی اطلاق می شود که در باره مسئله قرینه ای شر و پاسخ به پرسش «چرا خدا شر را تجویز کرده است؟» ارائه می گردد (عدل الهی). بنا بر این، پاسخ هایی که وجود شر را رد می کنند، تئودیسه شمرده نمی شوند.
همچنین اگر تئودیسه بتواند به این پرسش (برهان قرینه ای شر) پاسخ قانع کننده ای بدهد می تواند مسئله شر و همه برهان های آن را خنثی کند؛ چرا که اگر خدا دلیل و توجیهی قوی برای شر داشته باشد، واقعیت شر، دلیلی محکم علیه وجود خدا (مسئله و برهان منطقی شر) یا موجب بی معنایی زندگی و نا امیدی انسان (مسئله و برهان اگزیستانسی و وجودی شر) نخواهد بود.تئودیسه، فقط ناظر به صفت عدالت خدا نیست، بلکه راه های توجیه شر (تئودیسه)، می تواند ناسازگاری آن را با دیگر صفات خدا بر طرف کند. از این رو، میلتون، تئودیسه را به جای «عدل الاهی»، «توجیه راه های خدا» می نامد.
اصطلاح تئودیسه را نخستین بار، لایب نیتس، فیلسوف آلمانی، در سال ۱۷۱۰ میلادی در کتابی با همین عنوان به کار برده است.

پیشنهاد کاربران

تئودیسه را به زبان آلمانی به شکل theodizee می نویسند و تلفظ آن تئو دیزی می باشد. این کلمه از دو واژه ساخته شده است؛ یکی یونانی به معنای خداوند و دیگری فارسی به معنای ظرفی که در آن آبگوشت می پزند که همان دیزی خودمان می باشد که در طول تاریخ تاکنون نام خودرا به شکل دنبالچه نام یونانی خدا حفظ نموده است. طوریکه اطلاع داریم لایب نیتس ( نیز ) معتقد بود که این دنیایی که در آن به سر می بریم، بهترین دنیاهای ممکنه می باشد که توسط خداوند آفریده شده است. سوال اصلی انسان در طول تاریخ در رابطه با دانش و قدرت و حکمت و عدالت و اخلاق و عشق و محبت و صبر مطلق و بیکران خداوند در آفرینش جهان و موجودات زنده و غیر زنده و بخصوص انسان این بوده است که چرا این همه فقر و بدبختی و جنگ و بیماری های علاج ناپذیر و بطور کلی شّر را در این دنیا آفریده است ؟ به قول حکیم عمر خیام :
داننده چو ترکیب طبایع آراست / باز از چه سبب فکندش اندر کم و کاست .
هم عصران لایب نیتس نظریه اورا مورد انتقاد قرار دادند و پرسیدند که آیا این قادر دانا و توانا نتوانسته است که دنیایی بهتر و برتر از این بیافریند که در آن بجای شر ؛ بی عدالتی و بد اخلاقی فقط خیر و خوبی وجود داشته باشد ؟ این سوال برای انسان دینی و علمی عصر جدید و اعصار آینده هم مطرح می باشد و خواهد بود. پاسخ ادیان بخصوص ابراهیمی ( آبراهیمی ) این است که خداوند انسان را آزاد و خود مختار آفریده و هدف خداوند این بوده است که انسان را مورد امتحان و آزمایش قرار دهد و در آنسوی این دنیا یک دنیای دیگری وجود دارد تحت عنوان دنیای آخرت و در آنجا مکان هایی وجود دارند به نام بهشت و جهنم و پاداش هایی وجود خواهند داشت تحت عناوین بهشتی و جهنمی و الا آخر. همچنین این ادیان بر این باورند که خداوند انسان را برای طاعت و بندگی و عبادت ؛ تسبیح و ذکر ؛ ستایش و پرستش ؛ دعا و مناجات ؛ احداث خانه و عبادتگاه ؛ قربانی حیوانات در دم در عبادتگاه ها و یا در نزدیکی خانه خدا آفریده است. یعنی دقیقا همان اعمالی که در اعصار بت پرستی بین جوامع انسانی مرسوم بوده اند. نقص باور دینی در این زمینه این است که با وجود این همه نیاز ها که از دوران بت پرستی به ارث رسیده اند، خداوند را هم بی نیاز مطلق می پندارند. پیروان چشم و گوش بسته و موئمن و صادق و نیکو پندار و گفتار و رفتار این ادیان به کدام یک از این دو جنبه کلی خداوند باور داشته باشند ؟ نیازمند و درمانده و ذلیل و علیل یا بی نیاز مطلق . پیروان آیین ها و ادیان در سطح پیشوایی و مرجعیت تقلید هنوز به این حقیقت نرسیده اند و تا آینده های دور دست هم به آن دست نخواهند یافت که هدف و قصد اصلی و انگیزه باطنی بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع دینی - مذهبی چیزی نبوده است غیر از زنده نگاه داشتن و حفظ نام دین و نام بنیانگذار دین و کتاب دین در ذهن و خط و زبان انسان چه موافق و چه مخالف و حفظ این واژه ها و محتوای کتب دینی در حافظه و خاطره تاریخ و از طریق نگه داری پیروان زیر یوغ شریعت تا رسیدن به شهرت در سطح جهانی. لذا راه دین و علم در آینده های دور دست به نفع علم به یک شاهراه بزرگ تبدیل خواهد و باور علمی جای باور های دینی موجود را خواهد گرفت و از ادیان و نام و کتاب به اصطلاح وحیانی بنیانگذاران آنها جزء یادی بسیار کم رنگ در خاطره و خط و زبان انسان باقی نخواهد ماند. در پایان اشاره ای کوتاه به حکمت الهی در آفرینش بهترین دنیاهای ممکنه.
خداوند متعال در برترین سطح و حالت و کیفیت هستی یا وجود بهشتی یا آسمانی مطلق و بیکران خویش همه انسان ها را بطور مطلقا همزمان و هم سن و سال و در یک سن معتدل در سطح کمال خوبی و زیبایی و دانایی و توانایی به سان خویش آفریده است و پس از آفرینش به آنها حیات یا زندگی جاودانه در سطح کمال ایده آل بهشتی اهداء نموده است. تعیین طول آن حیات در حال حاضر و تا آینده های بسیار دور دستی از عهده توان معارف دینی و شناخت و دانش علمی خارج می باشد. از همه مهمتر این حقیقت ژرف و بنیادی است که خداوند متعال هرفرد انسانی را از یک خانواده ده عضوی مشتمل بر پنج آدم و پنج حوای خودی در سطح کمال ایده آل آفریده است و آنهم با هدف و نیت زوجیت هر فرد انسانی با خود و تجربه عشق خویشتن به پنج گونه مختلف. در این زمینه خواننده گرامی شاید به پرسد که به چه دلیل ؟ استدلال و برهان و دلیل این حقیر شناخت چهار نوع گوناگون تمایلات جنسی فرعی و پنهانی نهفته در پشت پرده ضخیم و به ظاهر نفوذ ناپذیر میل جنسی اصلی و آشکار می باشد. لذا بر خلاف باور های ادیان ابراهیمی بخصوص مسیحیت و اسلام، انسان تنها دارای یک سرنوشت جنسی به شکل 《یا مرد و یا زن 》 و یک من یا یک خود و یا یک نفس مجرد و یگانه و منحصر به فرد و متعاقب آن تنها یک حیات دنیوی نمی باشد بلکه پنج نوع سرنوشت جنسی مختلف و ده تا من یا خود و یا نفس مجرد و منحصر به فرد و متعاقب آن از حق حیات های بیشمار دنیوی بین مبداء و معاد برخوردار می باشد. از طرفی دیگر هستی یا وجود بیکران خداوند تنها دارای یک امکان و یک حالت و یک کیفیت و یک نظم یا سامان کلی برخوردار نیست بلکه امکانات ؛ حالات ؛ کیفیات و نظم های کلی و بیشمار بین دو سرحد؛ یکی نهایت نقصان و دیگری نهایت کمال ایده آل . این امکانات و حالات و کیفیات و نظم های کلی و بیشمار هرکدام از طریق وقوع سلسله قیامت ها ( به زبان دینی ) و یا مه بانگ های متوالی ( به زبان علمی ) بر اثر نوسانات باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض متواتر یا پی در پی محتوای این جهان و جهان های موازی و بیشمار در پهنه هستی یا وجود و مکان بیکران و بی نهایت بطور همسان و همزمان پشت سر هم به ظهور می رسند و یا پدیدار می گردند و به فعلیت در می آیند و توسط نفوس دهگانه افراد انسانی تجربه میگردند و محو می شوند و آنهم هرکدام به نوبت و ترتیب خاص و ویژه خویش در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و براساس مفاد و آئین نامه های ثابت و تغییر ناپذیر و از پیش طراحی و تعیین شده توسط خداوند که برآن مُهر و موم قضا و قدر نهاده شده است. تصمیمات خداوند قبل از آفرینش یک بار برای همیشه با یقین و اطمینان مطلق گرفته شده اند و هرگز در آنها تجدید نظری رُخ نخواهد داد. البته خداوند متعال از آزادی و ضرورت مطلق هم برخوردار می باشد و هرگاه که اراده نماید، می تواند کلیه جهان ها و محتوا های آنها را محو نماید و به حالت اولیه هستی یا وجود خویش برگردد. البته احتمال اتخاذ چنین تصمیمی بسیار اندک و ناچیز می باشد، اما مقدار آن برابر با عدد صفر نمی باشد. درد و رنج ؛ لذت و شادی ؛ فقر و ناتوانی ؛ ثروت و توانایی ؛ بیماری و سلامتی ؛ جنگ و صلح و بطور کلی خیر و شر و سعادت و شقاوت فقط متعلق به طول سفر و سلسله حیات های موقت و کوتاه مدت دنیوی بین مبداء و معاد می باشند. در حیات بهشتی مبداء چنین نواقصی وجود نداشته و در حیات بهشتی معادی هم وجود نخواهند داشت. در معاد کلیه افراد انسانی و بسیاری از موجودات زنده و مفید دیگر نباتی و حیوانی بطور همزمان به ظهور خواهند رسید و دو باره از همان حیات نیمه جاودانه بهشتی در سطح و حالت و امکان کمال ایده آل برخوردار خواهند گردید و آن حیات یا زندگی تا زمانی ادامه خواهد یافت که خداوند بهمراه اجزاء تصمیم به سفری دیگر بگیرد و آن تصمیم را از پیش گرفته است و در مفاد طرح مطلق آفرینش در خاطره و ذهن بیکران وی درج گردیده است و الا آخر و سفر های کلی و بیشمار دیگری بطور جاودانه و پایان ناپذیر. لذا موضع گیری و رفتار و عکس العمل خداوند در قبال انسان پس از صدور امر آفرینش بی تفاوتی مطلق می باشد و هیچگونه امداد غیبی و یا شر و بلای آسمانی از طرف خداوند و از عالم غیب بر انسان وارد نمی شود و در خارج از قوانین طبیعت و زنجیره علت و معلول هیچگونه معجزه ای از خداوند صورت نمیگیرد مگر اینکه شرائط و اسباب و نحوه و چگونگی نزول چنین بلاها و مصیبت ها و معجزه هایی از قبل در مفاد طرح مطلق آفرینش از پیش تعیین شده باشند. امیدوارم که سر خوانندگان گرامی را بدرد نیاورده باشم. امید داشتن به خداوند برای انسان کافیست. حتا اگر انسان به خداوند ایمان و اعتقاد نداشته باشد و به او عشق نه ورزد و به یاد او نباشد و به تسبیح و ذکر صفات و اسماء بیشمار وی مشغول نشود، هرگز در معاد از طرف خداوند مورد استنطاق و بازپرسی و بازجوئی و سرزنش و ملامت قرار نخواهد گرفت و به عذاب و جزای جهنمی محکوم و دچار نخواهد گردید.


کلمات دیگر: