هنری تئودور فونتانه (به آلمانی: Henri Théodore Fontane)(۳۰ دسامبر ۱۸۱۹–۲۰ سپتامبر ۱۸۹۸) نویسنده و شاعر آلمانی بود. او در ۶۰ سالگی با نگارش رمان تاریخی خود با نام پیش از طوفان به عنوان نویسنده شناخته شد.
تابستان در لندن
از انگلستان. نامه ها، مطالعات و مشاهدات.
فراسوی رودخانهٔ توید، مشاهدات از کشور اسکاتلند.
تفرج در مارک براندنبورگ
جنگ اشلسویگ-هولشتاین در سال ۱۸۶۴
جنگ زده. مشاهدات سال ۱۸۷۰
جنگ با فرانسه
قبل از توفان
گرته مینده
الرنکلیپ
او دلترا
آقایِ شاخ فن ووته نو
اعلیحضرت پتوفی
کریستیان فریدریش شرنبرگ و ادبیات برلین
زیر درخت گلابی
سسیل
درهم، برهم
پنج قصر
اشتینه
کوییت
غیرقابل برگشت (برگشت ناپذیر)
خانم ینی ترایبل یا "جایی که دل، دل را می یابد
سال های کودکی ی من
افی بریست (از فهرست مجموعهٔ ۱۰۰۱ کتابی که قبل از مرگ باید خواند)
خانوادهٔ پوگنپول
از بیست تا سی سالگی
آقای اشتشلین (از فهرست مجموعهٔ ۱۰۰۱ کتابی که قبل از مرگ باید خواند)
ماتیلده مورینگ
هاینریش تیودور فونتانه (متولد ۳۰ دسامبر سال ۱۸۱۹ شهر نویروپین و فوت ۲۰ سپتامبر سال ۱۸۹۸ در برلین) نویسنده و داروخانه دار آلمانی از بزرگان مکتب واقع گرایی (رئالیسم) و خالق شاهکارهای عظیمی چون رمان "افی بریست " و رمان "اشتشلین " می باشد. او در ۶۰ سالگی با نگارش رمان تاریخی خود با نام «پیش از توفان» به عنوان نویسنده شناخته شد.نام پدرش لویی هنری فونتانه و نام مادرش امیلی لابری بود.پدربزرگش پیر بارتلمی فونتانه، خود نقاش و موسیقی شناس بود.تیودور تا هفت سالگی در شهر نویروپین بود. پدرش که در قمار بدهی فراوانی بالا آورده بود، ناگزیر به شهر سوینمونده نقل مکان کرد و در آن جا داروخانهٔ کوچکی دایر نمود و خانواده به اتفاق به آن شهر نقل مکان کردند. تیودور فونتانه تحصیلات خود در هنرستان را در نویروپین و بعدها در شهر برلین ادامه داد؛ و در سال ۱۸۳۵ با امیلی روانت کومر – همسر آینده اش- ملاقات کرد.وی در سال ۱۸۳۶ هنرستان را رها کرد و به فراگیری دانش داروسازی مشغول گشت. نخستین داستان کوتاه اش به نام علاقه خواهر برادری را در سال ۱۸۳۹ نگاشت و در سال ۱۸۳۹ شغلی در همان رشته داروشناسی برای خویش پیدا کرد. سرودن نخستین اشعار وی نیز در همین سال ها اتفاق افتادند.وی در سال ۱۸۴۱ به بیماری تیفوس مبتلا شد، ولی با مراقب شدید پدر و مادر بهبود یافت. سپس علاوه بر کار در داروخانه به عضویت در کانون های ادبی هم درآمد. در سال ۱۸۴۵ با امیلی روانت کومر ازدواج کرد و اندکی بعد به استخدام یکی از بیمارستان ها درآمد.سال ها بعد در ۳۰ سپتامبر سال ۱۸۴۹ تصمیم گرفت پیشه پزشکی را رها کرده و خود را کاملاً وقف نویسندگی نماید. نخست به نوشتن آثار نسبتاً سیاسی در روزنامه ها پرداخت، در همین سال ها هم نخستین کتاب وی با نام مردان و قهرمانان منتشر شد. سپس در سال های بعد که کتاب های سفرنامه ای رونق بسیار یافته بودند، تفرج در مارک براندنبورگ را نگاشت که حتی تا پایان عمر هم روی آن کار می کرد.۱۴ اوت سال ۱۸۵۱ نخستین فرزند تیودور فونتانه و همسرش به دنیا آمد که نام اش را گیورگه نهادند، که در سال ۱۸۸۷ بر اثر بیماری از دنیا رفت. سپس نویسنده باز صاحب سه فرزند پسر به نام های رودولف، پتر پال و اولریش شد که ایشان نیز هر یک پس از مدتی از دنیا رفتند. فرزند پنجم وی تیودور هم در سال ۱۸۵۶ به دنیا آمد که عمری دراز داشت و تا سال ۱۹۳۳ زندگی کرد. بعد از تیودور، دخترش به نام مارتا یا مته(۱۸۶۰) و سرانجام هم آخرین پسرش فریدریش به دنیا آمدند.فونتانه از سال ۱۸۷۰ به کار نقد نمایش مشغول شد. ضمناً به اتفاق همسرش به کشورهایی چون اتریش، ایتالیا، و سوییس مسافرت کرد. در پایان این سفرها مصمم شد که دیگر برای روزنامه ها مطلب ننویسد، به عوض آن تماماً به امر نویسندگی بپردازد. از آن زمان به بعد متون بسیاری نوشت، تا آن که در سال ۱۸۹۲ کارکرد مغزش دچار آسیب گشت. پزشک توصیه کرد که وی به نوشتن و باز آفرینی خاطرات دوران کودکی خویش بپردازد تا بتواند از این بیماری خلاص شود. فونتانه از این توصیه پیروی کرد و سرانجام آن قدر حالش خوب شد که توانست رمان بزرگ و سنگینی چون افی بریست"و نیز دو رمان دیگر از جمله خودزندگی نامه "از بیست تا سی " را بنویسد و به اتمام برساند.این نویسنده سرانجام در بیستم ماه سپتامبر سال ۱۸۹۸ در شهر برلین درگذشت. همسر وی امیلی هم چهار سال بعد فوت کرد و در کنار وی دفن شد.
فونتانه از معظّم ترین نویسندگان آلمانی و نماینده برجسته مکتب «ریالیسم شاعرانه» آلمان محسوب می شود. وی در رمان های خویش موفق شده است شخصیت ها، حضورشان، محیط اطراف و به ویژه لحن کلام شان را به بهترین نحوی توصیف نماید. جامعه و پیرامون، اغلب در ضد خواسته ها و برنامه های قهرمانانِ آثار وی هستند و وی با نوعی طنز خفیف به نقد سنت ها و عادات اجتماعی می پردازد.
از بارزترین نقشِ آثار فراوان آقای فونتانه بر دیگر نویسندگان می توان به علاقهٔ شدید نویسندهٔ بزرگ آلمانی توماس مان به رمان های وی به ویژه به رمان افی بریست اشاره کرد که شیفته گی اش به این اثر چنان بوده است که نام بزرگ ترین رمان خود یعنی خانوادهٔ بودنبروک ها را از نام یکی از شخصیت های رمان افی بریست به نام بودنبروک وام گرفته است؛ و نیز آقای "فریدریش کریستیان دلیوس" نویسندهٔ معاصر آلمان اثر خویش درخت سال نوی شهر ریبک را به احترام قصیدهٔ مشهور فونتانه به نام "مردی از منطقهٔ ریبک هافلاند" به رشتهٔ تحریر درآورده است؛ و هم گونتر گراس هم نام رمان بزرگ و حجیم خویش به نام این قصه سرِ دراز دارد را از جملهٔ مشهوری در رمان افی بریست که در آن پدرِ افی رو به همسرش که در موردِ سرنوشتِ اندوه بارِ افی گلایه می کند، می گوید: "آوه لوییزه، تمام اش کن... این قصه واقعاً سرِ درازی دارد! گرفته است. این رمان به شرح قصه گونهٔ وقایع تاریخی کشور آلمان از سال ۱۸۴۸ به بعد تا تاریخ فروپاشی دیوار برلین می پردازد. از سویی دیگر زندگی ی تیودور فونتانه به سرگذشت قهرمان این رمان یعنی تیو ووتکه که او را در داستان فونتی هم صدا می زنند، بسیار شبیه است.
تابستان در لندن
از انگلستان. نامه ها، مطالعات و مشاهدات.
فراسوی رودخانهٔ توید، مشاهدات از کشور اسکاتلند.
تفرج در مارک براندنبورگ
جنگ اشلسویگ-هولشتاین در سال ۱۸۶۴
جنگ زده. مشاهدات سال ۱۸۷۰
جنگ با فرانسه
قبل از توفان
گرته مینده
الرنکلیپ
او دلترا
آقایِ شاخ فن ووته نو
اعلیحضرت پتوفی
کریستیان فریدریش شرنبرگ و ادبیات برلین
زیر درخت گلابی
سسیل
درهم، برهم
پنج قصر
اشتینه
کوییت
غیرقابل برگشت (برگشت ناپذیر)
خانم ینی ترایبل یا "جایی که دل، دل را می یابد
سال های کودکی ی من
افی بریست (از فهرست مجموعهٔ ۱۰۰۱ کتابی که قبل از مرگ باید خواند)
خانوادهٔ پوگنپول
از بیست تا سی سالگی
آقای اشتشلین (از فهرست مجموعهٔ ۱۰۰۱ کتابی که قبل از مرگ باید خواند)
ماتیلده مورینگ
هاینریش تیودور فونتانه (متولد ۳۰ دسامبر سال ۱۸۱۹ شهر نویروپین و فوت ۲۰ سپتامبر سال ۱۸۹۸ در برلین) نویسنده و داروخانه دار آلمانی از بزرگان مکتب واقع گرایی (رئالیسم) و خالق شاهکارهای عظیمی چون رمان "افی بریست " و رمان "اشتشلین " می باشد. او در ۶۰ سالگی با نگارش رمان تاریخی خود با نام «پیش از توفان» به عنوان نویسنده شناخته شد.نام پدرش لویی هنری فونتانه و نام مادرش امیلی لابری بود.پدربزرگش پیر بارتلمی فونتانه، خود نقاش و موسیقی شناس بود.تیودور تا هفت سالگی در شهر نویروپین بود. پدرش که در قمار بدهی فراوانی بالا آورده بود، ناگزیر به شهر سوینمونده نقل مکان کرد و در آن جا داروخانهٔ کوچکی دایر نمود و خانواده به اتفاق به آن شهر نقل مکان کردند. تیودور فونتانه تحصیلات خود در هنرستان را در نویروپین و بعدها در شهر برلین ادامه داد؛ و در سال ۱۸۳۵ با امیلی روانت کومر – همسر آینده اش- ملاقات کرد.وی در سال ۱۸۳۶ هنرستان را رها کرد و به فراگیری دانش داروسازی مشغول گشت. نخستین داستان کوتاه اش به نام علاقه خواهر برادری را در سال ۱۸۳۹ نگاشت و در سال ۱۸۳۹ شغلی در همان رشته داروشناسی برای خویش پیدا کرد. سرودن نخستین اشعار وی نیز در همین سال ها اتفاق افتادند.وی در سال ۱۸۴۱ به بیماری تیفوس مبتلا شد، ولی با مراقب شدید پدر و مادر بهبود یافت. سپس علاوه بر کار در داروخانه به عضویت در کانون های ادبی هم درآمد. در سال ۱۸۴۵ با امیلی روانت کومر ازدواج کرد و اندکی بعد به استخدام یکی از بیمارستان ها درآمد.سال ها بعد در ۳۰ سپتامبر سال ۱۸۴۹ تصمیم گرفت پیشه پزشکی را رها کرده و خود را کاملاً وقف نویسندگی نماید. نخست به نوشتن آثار نسبتاً سیاسی در روزنامه ها پرداخت، در همین سال ها هم نخستین کتاب وی با نام مردان و قهرمانان منتشر شد. سپس در سال های بعد که کتاب های سفرنامه ای رونق بسیار یافته بودند، تفرج در مارک براندنبورگ را نگاشت که حتی تا پایان عمر هم روی آن کار می کرد.۱۴ اوت سال ۱۸۵۱ نخستین فرزند تیودور فونتانه و همسرش به دنیا آمد که نام اش را گیورگه نهادند، که در سال ۱۸۸۷ بر اثر بیماری از دنیا رفت. سپس نویسنده باز صاحب سه فرزند پسر به نام های رودولف، پتر پال و اولریش شد که ایشان نیز هر یک پس از مدتی از دنیا رفتند. فرزند پنجم وی تیودور هم در سال ۱۸۵۶ به دنیا آمد که عمری دراز داشت و تا سال ۱۹۳۳ زندگی کرد. بعد از تیودور، دخترش به نام مارتا یا مته(۱۸۶۰) و سرانجام هم آخرین پسرش فریدریش به دنیا آمدند.فونتانه از سال ۱۸۷۰ به کار نقد نمایش مشغول شد. ضمناً به اتفاق همسرش به کشورهایی چون اتریش، ایتالیا، و سوییس مسافرت کرد. در پایان این سفرها مصمم شد که دیگر برای روزنامه ها مطلب ننویسد، به عوض آن تماماً به امر نویسندگی بپردازد. از آن زمان به بعد متون بسیاری نوشت، تا آن که در سال ۱۸۹۲ کارکرد مغزش دچار آسیب گشت. پزشک توصیه کرد که وی به نوشتن و باز آفرینی خاطرات دوران کودکی خویش بپردازد تا بتواند از این بیماری خلاص شود. فونتانه از این توصیه پیروی کرد و سرانجام آن قدر حالش خوب شد که توانست رمان بزرگ و سنگینی چون افی بریست"و نیز دو رمان دیگر از جمله خودزندگی نامه "از بیست تا سی " را بنویسد و به اتمام برساند.این نویسنده سرانجام در بیستم ماه سپتامبر سال ۱۸۹۸ در شهر برلین درگذشت. همسر وی امیلی هم چهار سال بعد فوت کرد و در کنار وی دفن شد.
فونتانه از معظّم ترین نویسندگان آلمانی و نماینده برجسته مکتب «ریالیسم شاعرانه» آلمان محسوب می شود. وی در رمان های خویش موفق شده است شخصیت ها، حضورشان، محیط اطراف و به ویژه لحن کلام شان را به بهترین نحوی توصیف نماید. جامعه و پیرامون، اغلب در ضد خواسته ها و برنامه های قهرمانانِ آثار وی هستند و وی با نوعی طنز خفیف به نقد سنت ها و عادات اجتماعی می پردازد.
از بارزترین نقشِ آثار فراوان آقای فونتانه بر دیگر نویسندگان می توان به علاقهٔ شدید نویسندهٔ بزرگ آلمانی توماس مان به رمان های وی به ویژه به رمان افی بریست اشاره کرد که شیفته گی اش به این اثر چنان بوده است که نام بزرگ ترین رمان خود یعنی خانوادهٔ بودنبروک ها را از نام یکی از شخصیت های رمان افی بریست به نام بودنبروک وام گرفته است؛ و نیز آقای "فریدریش کریستیان دلیوس" نویسندهٔ معاصر آلمان اثر خویش درخت سال نوی شهر ریبک را به احترام قصیدهٔ مشهور فونتانه به نام "مردی از منطقهٔ ریبک هافلاند" به رشتهٔ تحریر درآورده است؛ و هم گونتر گراس هم نام رمان بزرگ و حجیم خویش به نام این قصه سرِ دراز دارد را از جملهٔ مشهوری در رمان افی بریست که در آن پدرِ افی رو به همسرش که در موردِ سرنوشتِ اندوه بارِ افی گلایه می کند، می گوید: "آوه لوییزه، تمام اش کن... این قصه واقعاً سرِ درازی دارد! گرفته است. این رمان به شرح قصه گونهٔ وقایع تاریخی کشور آلمان از سال ۱۸۴۸ به بعد تا تاریخ فروپاشی دیوار برلین می پردازد. از سویی دیگر زندگی ی تیودور فونتانه به سرگذشت قهرمان این رمان یعنی تیو ووتکه که او را در داستان فونتی هم صدا می زنند، بسیار شبیه است.
wiki: تئودور فونتانه