کلمه جو
صفحه اصلی

حوجن

لغت نامه دهخدا

حوجن. [ ح َ ج َ ] ( ع اِ )گل سرخ. ( منتهی الارب ). رجوع به حوجم و حوجمة شود.


کلمات دیگر: