کلمه جو
صفحه اصلی

حوزیه

لغت نامه دهخدا

( حوزیة ) حوزیة. [ زی ی َ ] ( ع اِ ) ناقه گوشه گیر از شتران. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). ناقه ای که قوت رفتن در وی مجتمع باشد یا سرشتی دارد که در آن سرشت و در خوش رفتاری وی دیگر شتران به وی نمیرسند. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

حوزیة. [ زی ی َ ] (ع اِ) ناقه ٔ گوشه گیر از شتران . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). ناقه ای که قوت رفتن در وی مجتمع باشد یا سرشتی دارد که در آن سرشت و در خوش رفتاری وی دیگر شتران به وی نمیرسند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ).



کلمات دیگر: