( عندأوة ) عندأوة. [ ع ِ دَءْ وَ ] ( ع اِمص ) دشواری و پیچیدگی.( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). دشواری و سختی و پیچیدگی. ( ناظم الاطباء ). || فریب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خدیعت. ( اقرب الموارد ). || ستم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). جفا و ستم. ( از اقرب الموارد ). || ( ص ) نیک شجاع. ( منتهی الارب ). نیک شجاع پیش دست در جنگ. ( ناظم الاطباء ). مقدم و باجرأت. ( از اقرب الموارد ). عندأو. رجوع به عندأو شود. || بدترین از بلاها. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) مکر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). مکر و حیله. ( ناظم الاطباء ). گویند: اِن تحت طریقتک لعندأوة؛ یعنی در پس سر به زیر افکندن و آرامش تو مکر و حیله ای نهفته است. ( ازمنتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ).
عندأوه
لغت نامه دهخدا
عندأوة. [ ع ِ دَءْ وَ ] (ع اِمص ) دشواری و پیچیدگی .(منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). دشواری و سختی و پیچیدگی . (ناظم الاطباء). || فریب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خدیعت . (اقرب الموارد). || ستم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جفا و ستم . (از اقرب الموارد). || (ص ) نیک شجاع . (منتهی الارب ). نیک شجاع پیش دست در جنگ . (ناظم الاطباء). مقدم و باجرأت . (از اقرب الموارد). عندأو. رجوع به عندأو شود. || بدترین از بلاها. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) مکر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). مکر و حیله . (ناظم الاطباء). گویند: اِن تحت طریقتک لعندأوة؛ یعنی در پس سر به زیر افکندن و آرامش تو مکر و حیله ای نهفته است . (ازمنتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
کلمات دیگر: