شوریده خاطر بودن و مضطرب بودن و بی قرار بودن و آزرده بودن
تشویش داشتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تشویش داشتن. [ ت َش ْ ت َ ] ( مص مرکب ) شوریده خاطر بودن و مضطرب بودن و بی قرار بودن و آزرده بودن. ( ناظم الاطباء ) : گفت ای یار عزیز آنگه که تو دیدی غم نانی داشتم و امروز تشویش جهانی. ( گلستان ).
کلمات دیگر: