کلمه جو
صفحه اصلی

دلوص

لغت نامه دهخدا

دلوص. [ دِل ْ ل َ] ( ع ص ) حرکت کننده. ( منتهی الارب ). آنکه پیوسته حرکت کند و در یک مکان آرام نگیرد. ( از اقرب الموارد ).

دلوص. [ دُ ] ( ع مص ) نرم و تابان گردیدن زره. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ). درخشان شدن زره. ( تاج المصادر بیهقی ). دلاصة. رجوع به دلاصة شود.

دلوص . [ دِل ْ ل َ] (ع ص ) حرکت کننده . (منتهی الارب ). آنکه پیوسته حرکت کند و در یک مکان آرام نگیرد. (از اقرب الموارد).


دلوص . [ دُ ] (ع مص ) نرم و تابان گردیدن زره . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). درخشان شدن زره . (تاج المصادر بیهقی ). دلاصة. رجوع به دلاصة شود.



کلمات دیگر: