حکامت. [ ح َ م َ ] ( ع مص ) حکامة.محکم کار شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ). || حکیم شدن. حکیم گردیدن. ( منتهی الارب ).
حکامة. [ ح َ م َ ] ( ع مص ) رجوع به حکامت شود.
حکامة. [ ح َ م َ ] ( ع مص ) رجوع به حکامت شود.
حکامت . [ ح َ م َ ] (ع مص ) حکامة.محکم کار شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). || حکیم شدن . حکیم گردیدن . (منتهی الارب ).