کلمه جو
صفحه اصلی

ریفیه

لغت نامه دهخدا

ریفیة. [ فی ی َ ] (ع اِ) زمین هموار مزروع . ضد بریه . (ناظم الاطباء). زمین کشت شده . خلاف بریه . (یادداشت مؤلف ).


( ریفیة ) ریفیة. [ فی ی َ ] ( ع اِ ) زمین هموار مزروع. ضد بریه. ( ناظم الاطباء ). زمین کشت شده. خلاف بریه. ( یادداشت مؤلف ).


کلمات دیگر: