ریود. [ ری وَ ] ( اِ ) گیاهی که چرندگان را مستی آورد. ( شرفنامه منیری ) ( ناظم الاطباء ).
ریود. [ رُ ] ( ع اِ ) ج ِ رَید. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). ج ِ رید به معنی کرانه بلند بیرون جسته از کوه. ( آنندراج ). رجوع به رید شود.
ریود. [ رُ ] ( ع اِ ) ج ِ رَید. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). ج ِ رید به معنی کرانه بلند بیرون جسته از کوه. ( آنندراج ). رجوع به رید شود.