کلمه جو
صفحه اصلی

ریورثونی

لغت نامه دهخدا

ریورثونی . [ ری وَ ] (اِخ ) ابواسحاق ابراهیم ... ریورثونی بخاری معروف به دیباج الوجه ، ازابوالقاسم بن حبایة و دیگران روایت کرد و ابومحمد عبدالعزیز نخشبی از وی روایت دارد. (از لباب الانساب ).


ریورثونی . [ ری وَ ] (ص نسبی ) منسوب به ریورثون . رجوع به ریورتون و ریورثون شود.


ریورثونی. [ ری وَ ] ( ص نسبی ) منسوب به ریورثون. رجوع به ریورتون و ریورثون شود.

ریورثونی. [ ری وَ ] ( اِخ ) ابواسحاق ابراهیم... ریورثونی بخاری معروف به دیباج الوجه ، ازابوالقاسم بن حبایة و دیگران روایت کرد و ابومحمد عبدالعزیز نخشبی از وی روایت دارد. ( از لباب الانساب ).


کلمات دیگر: