کلمه جو
صفحه اصلی

ابوتراب خسروی

دانشنامه عمومی

ابوتراب خسروی (زادهٔ ۱ فروردین ۱۳۳۵ ه.ش فسا، فارس) نویسندهٔ معاصر ایرانی و برنده هفتمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد برای رمان «ملکان عذاب» است.
هاویه (۱۳۷۰) مجموعهٔ داستان
دیوان سومنات (۱۳۷۷) مجموعهٔ داستان
اسفار کاتبان (۱۳۷۹) رمان، برندهٔ جایزهٔ مهرگان ادب
رود راوی (۱۳۸۲) رمان، برندهٔ چهارمین دورهٔ جایزه هوشنگ گلشیری
ویران (۱۳۸۸ ـ نشر چشمه) مجموعهٔ داستان، برندهٔ یازدهمین دورهٔ جایزه هوشنگ گلشیری
حاشیه ای بر مبانی داستان (۱۳۸۸ ـ نشر ثالث) (مجموعهٔ مقالاتی در خصوص تئوری های داستان با تکیه بر مقولهٔ داستان ایرانی)
ملکان عذاب رمان (۲۰۱۲، نشر ناکجا پاریس)
... آواز پر جبرئیل... (نشر گمان، ۱۳۹۳)
ابوتراب خسروی در سال ۱۳۳۵ در شهر فسا متولد شد. پدرش نظامی بود؛ به همین دلیل سال های جوانی او در شهرهای مختلف ایران گذشت. در سال های ۱۳۴۸ و ۱۳۴۹ در دبیرستانی در اصفهان درس می خواند و شاگرد هوشنگ گلشیری، نویسنده ایرانی بوده است.
او لیسانس آموزش ابتدایی دارد و سال ها در شیراز به کودکان عقب ماندهٔ ذهنی آموزش می داده است. در حال حاضر بازنشسته شده و در شهر شیراز زندگی می کند. خسروی متأهل است و سه فرزند دارد.
آثار ابوتراب خسروی از مضامین سوررئال با تکیه بر ویژگی های رمان پست مدرن مایه ور است. او با احاطهٔ نسبی بر ادبیات کهن، دارای نثری پخته و قوی است.در آثار خسروی زبان ویژه ای را می بینیم که تمایل به باستان گرایی، کهن الگویی و بازگشت به زبان متون مقدس دارد. گفتگوی متن های گوناگون و بینامتنیت در آثار خسروی دیده می شود. نوشته های او بوی رؤیا و اسطوره می دهند و به همین دلیل «همه زمانی» و «همه مکانی» است؛ زمان در آثارش می شکند؛ آثار خسروی انسان را به درنگ، اندیشیدن و استغراق در واژه ها دعوت می کند. موضوعاتی مثل هستی، مرگ، عشق و انسان که با استحاله های پی در پی در آثار وی وجود دارند از موضوعات اصلی کارهای اوست.

نقل قول ها

ابوتراب خسروی (۱۳۳۵) نویسندهٔ ایرانی.
• «طبیعی است که هر نویسنده تحت تأثیر آثار ماقبل از خود باشد. گویا داستایوفسکی جایی گفته است ما همه از زیر شنل گوگول درآمدیم. به گمانم اغلب نویسندگان ایرانی هم به نوعی تحت تأثیر هدایت باشند. راجع به من بی شک «بوف کور» بر من تأثیر گذاشته...»• «نویسنده بدون خلاقیّت، تکنیسن است.» -> دوهفته نامه موفقیت، شماره ۱۸۰، خرداد ۸۹، ص ۱۵
• «به اعتقاد من الان زمان درستی نیست که ما بتوانیم کاری را به عنوان کار خوب یا کار بزرگ ارزیابی کنیم. باید این آثار را به دست زمان سپرد تا زمان آنها را ارزیابی کند. آنگاه مشخص می شود که چه کاری، کار بزرگ است یا نیست.»• «از نظر داستان کوتاه ما از هیچ کجا کم نداریم. من حداقل بیش از صد داستان کوتاه خوب می توانم نام ببرم، ولی در رمان به دلیل اینکه در جامعه ما ادبیات حرفه ای وجود ندارد، یعنی نویسنده حرفه ای وجود ندارد که همه هم و غم خود را از طریق ادبیات ادامه بدهد و معاش خود را از طریق ادبیات انجام دهد.»• «طبیعتاً آدمی که همه زندگی اش را نوشته همچنان می نویسد، حالا تا کی این متون بدل شود به ادبیات، چون هرچیزی که آدم می نویسد از جنس ادبیات نیست. برای اینکه ادبیات شود باید روی آن کار کرد تا انسجام پیدا کند و به قول معروف قوام یابد. اگر به زعم خودم ادبیات شد، خوب آن را منتشر می کنم.»• «ما در واقع در وضعیتی هستیم که از انقلاب مشروطه به این سو با مظاهر جهان مدرن آشنا و روبرو شدیم و چه بخواهیم، چه نخواهیم جزو این وضعیت هستیم و طبیعتاً ادبیات داستانی هم تحت تأثیر جنبه های مدرن زندگی امروز قرار می گیرد و ناگزیر هستیم که نگاه مان را به روی دنیای آینده باز کنیم و جنبه های مدرن زندگی را بیشتر درک کنیم. ادبیات هم یکی از این راه است.»


کلمات دیگر: