کلمه جو
صفحه اصلی

ادولف هیتلر

فارسی به انگلیسی

Hitler


دانشنامه عمومی

آدولف هیتلر. آدولف هیتلر (به آلمانی: Adolf Hitler) ( تلفظ راهنما·اطلاعات) (زاده ۲۰ آوریل ۱۸۸۹ – درگذشته ۳۰ آوریل ۱۹۴۵) رهبر کاریزماتیک حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان (حزب نازی) بود. او بین سال های ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ صدر اعظم آلمان و از ۱۹۳۴ به بعد، هم زمان در مقام پیشوای رایش آلمان بزرگ نیز حکومت کرد. وی در یک خانوادهٔ آلمانی زبان در اتریش متولد شد.
اوا براون، همسر
آلویس هیتلر، پدر
کلارا هیتلر، مادر
پاولا هیتلر، خواهر
آلویس هیتلر (پسر)، برادر ناتنی
بریجت داولینگ، زن برادر
ویلیام پاتریک هیتلر، برادر زاده
آنگلا هیتلر راوبل، خواهر ناتنی
گلی راوبال، خواهر زاده
ماریا شیکل گروبر، مادر بزرگ
یوهان گئورگ هیدلر، پدربزرگ احتمالی
یوهان نپوموک هیدلر، جد پدری، عموی بزرگ احتمالی و شاید جد درست پدری
هیتلر به عنوان یک کهنه سرباز نشان دار جنگ جهانی اول در سال ۱۹۲۰ به حزب نازی پیوست. او در سال ۱۹۲۱ به ریاست آن رسید. او در نوامبر ۱۹۲۳ به خاطر شرکت در کودتایی نافرجام معروف به «کودتای آب جوفروشی مونیخ» به تحمل ۵ سال زندان محکوم شد. او در همین دوران کتاب نبرد من را نوشت. او پس از آزادی از زندان، با ترویج ایده های ملی گرایی، ضدکمونیستی، یهودستیزی و ایراد سخنرانی های پرشور ضد پیمان ورسای، حامیان بسیاری در کشور آلمان به دست آورد. هیتلر در سال ۱۹۳۳ از سوی پاول فن هیندنبورگ به مقام صدراعظمی آلمان منصوب شد. مجموعهٔ ارتشی-صنعتی آلمان در زمان صدارت وی توانست قوای تحلیل رفتهٔ این کشور را بازسازی کرده و آن را تبدیل به یکی از قدرت های برتر اروپا در زمان خود کند. هیتلر سیاست خارجی خود را با هدف سیاست لبنسراوم دنبال نمود و یکی از دلایل نخست و عمدهٔ وقوع جنگ جهانی دوم تهاجم به لهستان در ۱۹۳۹ بود که در نتیجه، بریتانیا و فرانسه به آلمان اعلام جنگ کردند؛ جنگی که بین دو قدرت نیروهای محور و نیروهای متفقین درگرفت و در طی این مدت اروپا و همچنین سایر نقاط دنیا شاهد ویرانی ها و تلفات بسیار بود.اگرچه در عرض سه سال، آلمان و نیروهای متحدش بیشتر مناطق اروپا، بخش های قابل توجهی از آفریقا، شرق آسیا، و اقیانوسیه را اشغال کردند، اما نیروهای متفقین از سال ۱۹۴۲ به بعد، از نیروهای آلمان نازی، پیشی گرفتند و در سال ۱۹۴۵، رایش آلمان بزرگ را از هر سو محاصره کردند.
هیتلر در ۲۹ آوریل ۱۹۴۵ در روزهای پایانیِ نبرد برلین، با اوا براون که برای سال های طولانی معشوقهٔ او بود ازدواج کرد. در ۳۰ آوریل، یعنی یک روز پس از ازدواجش، به همراه همسرش خودکشی کرد.
آدولف هیتلر حدود ساعت ۰۶:۳۰ بعد از ظهر ۲۰ آوریل ۱۸۸۹ در مسافرخانه ای در شهری مرزی و کوچک به نام بران آئو ام این در اتریش، بین مرز اتریش و امپراتوری آلمان زاده شد. پدر او آلویس هیتلر (۱۸۳۷ – ۱۹۰۳)، یک کارمند پائین رتبه گمرک بود. مادر هیتلر، کلارا هیتلر (زادهٔ پولتزل)، دومین دختر عموی آلویس بود. او شش بچه به دنیا آورد. تنها آدولف، که دومین فرزندش بود، و خواهر کوچکش پاولا در کودکی زنده ماندند.هنگامی که هیتلر ۳ ساله بود خانواده او به ایالت باواریا در جنوب آلمان مهاجرت کردند. در سال ۱۸۹۴ خانواده هیتلر به نزدیکی شهر لینز مهاجرت کردند و تا زمان بازنشستگی پدر هیتلر در آنجا ماندند، در این دوره هیتلر به عنوان کودکی خستگی ناپذیر به بازی و درس در مدرسه ای نزدیک به خانه مشغول بود. برادر او ادموند بر اثر بیماری سرخک در ۲ فوریه ۱۹۰۰ درگذشت و این اتفاق تأثیری دائمی در هیتلر ایجاد کرد و اعتماد به نفس هیتلر را تا حدود بسیاری تضعیف کرد و باعث شد آدولف هیتلر کج خلق شود و همواره با پدر خود بحث های طولانی داشته باشد.روابط هیتلر با مادرش بسیار خوب و صمیمانه بود و این کاملاً برعکس روابط او با پدرش بود که معمولاً او را کتک می زد با اینکه هیتلر علاقه مند بود به رشته هنر بپردازد ولی پدر وی او را به مدرسه فنی فرستاد، هیتلر بعدها در کتاب نبرد من اعتراف کرد که «امیدوارم بتوانم چند سال عقب افتادگی که پدرم به من تحمیل کرد را جبران کنم». هیتلر حتی در زمینه سیاسی هم با پدر خود اختلاف داشت، پدر هیتلر فردی معتقد به امپراتوری اتریش بود اما هیتلر خود و اتریش را جزء آلمان و امپراتوری روم باستان می دانست. پس از مرگ پدر هیتلر در ۳ ژانویه ۱۹۰۳ وی مدرسه فنی را ترک کرد. آدولف هیتلر در کتابش نبرد من، لحنی مودبانه دربارهٔ پدرش دارد، به هر حال او اظهار می کرد تصمیم جدی که برای نقاش شدن داشت باعث اختلاف نظرات بسیاری در بین آن ها شده بود.

نقل قول ها

آدولف هیتلر. آدولف هیتلر (۲۰ آوریل ۱۸۸۹ - ۳۰ آوریل ۱۹۴۵)، پیشوای نازی، رهبر آلمان از ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵.
• «قوی ها هنگام تنهایی قوی تر هستند.»• «مکتب دوران جوانی به منزلهٔ مادهٔ اولیهٔ اعمال آینده است.»• «همیشه مردان خوب در منجلاب بدبختی دست و پا می زنند.»• «باشد که این کتاب -نبرد من- چون به کار آید، که من به کار مشترک، اهدا می کنم.» -> سنگِ بنایی
• « نتایجی که در جوانی به آن ها پی بردم:• «یهودی، کسی نیست که آشتی پذیر باشد. باید همه را نابود ساخت .»• «مذهب برای آنها (یهودیان) بازیچه ای است که می توانند مانند سایر چیزها آن را از دیگران بدزدند.»• «اگر یهودی با ایمان دیوانه کننده ای که به مارکسیست دارد روزی در زمین، در روی زمین پیروزی به دست بیاورد؛ تاج او روی مرگ عالم انسانی است و طولی نخواهدکشید که در روی زمین موجود زنده ای باقی نخواهد ماند .»• «انگلیسی ها مثال خوبی برای مردم جهان به شمار می روند آنها با محافظه کاری خود، هرگز خود را به جائی نمی کشانند که سرانجام دچار پشیمانی شوند؛ جنگ آنها برای آزادی خودشان است واگر نان ندارند خوب می دانند که چگونه باید برای قاپیدن نان از دست دیگری دولت ها را به جان یکدیگر بیندازند. زمانی که ما برای به دست آوردن یک لقمه نان نقشه می کشیدیم که با کدام دولت متحد شویم و از چه کسی کناره بگیریم انگلستان برای آزادی خودش از اتحادهای دول اروپا بهره برداری می کرد .»• «کسی که می خواهد زندگی کند باید مبارزه کند و کسی که دست از مبارزه بردارد، آن هم در جهانی که هستی ان مربوط به مبارزه است استحقاق زنده ماندن ندارد.»• «قدرت در دفاع کردن نیست. در حمله کردن است .»• «حقیقت همان دروغی است که بارها و بارها تکرار شده است .»• «انقلاب عظیمی را که ما در نظر داریم به وجود بیاوریم اساس آن روی این فلسفه پایه گذاری شده است که اگر خطر یهود از المان دور نشود دیر یا زود یهودیان دنیا را می بلعند و آقا و فرمانروای دنیا خواهند شد.»• «وقتی برنده می شوی نیازی به توضیح نداری! وقتی می بازی، چیزی برای توضیح دادن نداری!»• «بهترین وسیله برای شکست یک ملت، ناتوان ساختن انرژی و ارادهٔ معنوی آن ملت است.»• «وقتی کسی شمشیری در یک طرف ترازو میگذارد،برای حفظ تعادل باید شمشیری از همان جنس در کفه دیگر ترازو قرار داد..!»• «آری،این حرف درستی است که انسان خیلی زود به فقر و گرسنگی و بسیاری چیزها عادت می کند و نسبت به همه چیز بدبین میشود.بسیاری از کارگران را دیده بودم که در دوران روستاگری چون درآمد مرتبی داشتند با ملت و دولت دوست و مهربان بودند و اگر هم از آنان نامهربانی میدید باز هم از آرامش و صلح لذت میبردند.اما وقتی به شهر میامدند در اثر چند بار بیکاریهای مکرر و تحمل بی نوایی،عاطفه و احساس انسانی را از دست داده و خوی یغماگری در آنها زنده میشد و برای ارتکا به هرعملی آمادگی پیدا میکردند.وای به وقتی که این کارگران صاحب زن و فرزند هم بودند…تا پولی در منزل بود با لقمه نانی میساختند،اما وقتی کارد به استخوان می رسید،لطف و شفقت خانوادگی نیز از بین میرفت و کارگر بدبخت باید با دوجبهه یکی در خانه و یکی در خارج از خانه نبرد میکرد…کشمکش ها و منازعات خانوادگی از اینجا آغاز شد،دیگر نه پسر پدر را و نه پدر پسر را دوست داشت.پدر برای سرگرمی و تسکین به مشروب پناه میبرد،روزهای تعطیل روز بدمستی و مشروب خوری او بود و برای اینکه بتواند با زن و فرزند خود خوب نبرد کند،به مشروب توسل میجوید و زن بدبخت با هزار کشمکش و دعوا یک سکه پول از شوهرش می گیرد،با این حال او مست و مدهوش به منزل می آید و پس فردا چون میبیند که باید با جیب خالی از منزل خارج شود خدا میداند که چه صحنه ها و تراژدی ها بین زن و شوهر به وجود می آبد…»• «حقیقت همان دروغی است که بارها و بارها تکرار شده است.»• «قانون مثل تار عنکبوت می ماند، فقط می تواند مگس های کوچک را شکار کند.»• «اگر برنده شوی نیاز نداری که شرح دهی … اما اگر بازنده شوی بهتر است آنجا نباشی تا مجبور شوی شرح بدهی.»• «دروغهای کوچک همیشه خود را نمایان می کنند. دروغ را آنقدر بزرگ بگویید که تصور دروغ بودن آن هم به ذهن کسی وارد نشود.»• «قدرت در دفاع کردن نیست. در حمله کردن است.»• «حق همیشه با پیروزمندان جنگ است .»• «مرگ سرنوشت بازندگان است.»• «یک رهبر نابغه باید بتواند همهٔ دشمنان متفاوت خود را در یک دسته قرار دهد.»• «انبوه مردم ساده تر فریب یک دروغ بزرگ را می خورند تا یک دروغ کوچک.»• «چه کسی گفته من تحت حمایت ویژه پروردگار قرار ندارم؟»• «دروغ را بزرگ و ساده و مکرر بگو تا در نهایت باور کنند.»• «از طریق استفادهٔ هوشمندانه و مکرر از پروپاگند؛ می توان مردم را متقاعد کرد که بهشت، جهنم است و پست ترین شرایط زندگی مثل زندگی در بهشت است.»• «روحیه دشمن خودت را از درون تضعیف کن با کمک غافلگیر کردن و ترس و کارشکنی و به قتل رساندن. این جنگ آینده است.»• «وقتی عقل از بین رفت، آخرین تصمیم متعلق به کسی است که اراده ای محکم داشته باشد و بهترین اسلحه دفاعی انسان در حملات شدید می باشد.»• «... به هیچ وجه مهم نیست، وقتی فاتح شدیم، دیگر کسی دراین باره سؤالی نخواهد کرد.»• «در جهان پاسخ دو چیز را باید با خون داد، اشتباه و خیانت.»• «کجا دیده شده است کسی بتواند با خشونت و سرنیزه عقیده ای را متزلزل سازد؟!.»• «سروصدای زیاد خود به معنی تبلیغات منفی است!.»• «قانون طبیعت این است که همیشه حق با کسی است که با صراحت حرف می زند، ولی کیست که معنای صراحت را درک کند؟ !.»• «طبیعت سرحدات سیاسی نمی شناسد!.»• «یک روز فرا می رسد که به خاطر نکشتن هر یک یهودی من را نفرین می کنید.»• «قدرت در زوراست.»• «به وسیله تبلیغات می توان جهنم را بهشت و بهشت را جهنم نشان داد.»• «شاید افرادی هم گاهی فکر می کنند که باید از جای خود تکان بخورند اما دیگران و کسانی که در ناامیدی فرورفته و همه چیز را مشکل می دانند به آن ها خواهند گفت این کار غیرممکن است و ما در این مجاهدت پیروز نخواهیم شد و پیروزی ما چیزی است که به دست آوردن ان محال است. اما ما به آنها خواهیم گفت این دلایل بی پایه است و احمق ها هستند که ناتوانی و ضعف را به خود تلقین می کنند.»• «وقتی برنده می شوی، نیازی به توضیح نداری! وقتی می بازی چیزی برای توضیح دادن نداری!»• «از درس تاریخ آنچه در خاطرات جوانان باقی می ماند غیر از یک مشت اطلاعات بی فایده مانند تاریخ تولد چند سردار یا پادشاه چیز دیگری نبوده و سایر قسمت های مهم آن به کلی از یاد رفته یا از ان نتیجه کلی نگرفته اند.»• «به کسانی که به ما ضربه زدند، ضربه خواهیم زد. کسانی که ما را تحقیر کردند، تحقیر خواهیم کرد. به کسانی که به ما ظلم کردند، ظلم خواهیم کرد.»• «و تنها وحشت میتواند وحشت را نابود کند..!»• «سفاکی تحسین برانگیز است،مردم میخواهند که از چیزی بترسند.آنها کسی را میخواهند که با ترس و لرز تسلیم ش شوند،توده ها نیازمند این ترس هستند.»• «اصرار در دفاع،نشان دهنده ی میل باطنی به حمله است.شخص بی رحم جدی نیست.»• «در جبهه ی جنگ یک سرباز ممکن است نمیرد،اما یک سرباز فراری باید بمیرد.»• «بهتر است روی پای خودت بمیری تا روی زانوهایت بخواهی،یک عمر زندگی کنی!..»

پیشنهاد کاربران

( زاده ۲۰ آوریل ۱۸۸۹ – درگذشته ۳۰ آوریل ۱۹۴۵ ) رهبر کاریزماتیک حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان ( حزب نازی ) بود. او بین سال های ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ صدر اعظم آلمان و از ۱۹۳۴ به بعد، هم زمان در مقام پیشوای رایش آلمان بزرگ نیز حکومت کرد. وی از نژاد ژرمن در یک خانوادهٔ آلمانی زبان در اتریش متولد شد.
هیتلر به عنوان یک کهنه سرباز نشان دار جنگ جهانی اول در سال ۱۹۲۰ به حزب نازی پیوست. او در سال ۱۹۲۱ به ریاست آن رسید. او در نوامبر ۱۹۲۳ به خاطر شرکت در کودتای نافرجام خیابانی معروف به �کودتای آبجوفروشی مونیخ� به تحمل ۵ سال زندان محکوم شد. او در همین دوران کتاب نبرد من را نوشت. او پس از آزادی از زندان، با ترویج ایده های ملی گرایی، ضدکمونیستی، یهودستیزی و ایراد سخنرانی های پرشور ضد پیمان ورسای، حامیان بسیاری در کشور آلمان به دست آورد. هیتلر و حزبش بعد از اینکه در مجلس آلمان اکثریت شدند در سال ۱۹۳۳ از سوی پاول فن هیندنبورگ به مقام صدراعظمی آلمان منصوب شد. مجموعهٔ ارتشی - صنعتی آلمان در زمان صدارت وی توانست قوای تحلیل رفتهٔ این کشور را بازسازی کرده و آن را تبدیل به یکی از قدرت های برتر اروپا در زمان خود کند. هیتلر سیاست خارجی خود را با هدف سیاست لبنسراوم دنبال نمود ؛ یکی از دلایل نخست و عمدهٔ وقوع جنگ جهانی دوم تهاجم به کشور ساخته شده لهستان در ۱۹۳۹ بود که در نتیجه، بریتانیا و فرانسه به آلمان اعلام جنگ کردند؛ جنگی که بین دو قدرت نیروهای محور و نیروهای متفقین درگرفت و در طی این مدت اروپا و همچنین سایر نقاط دنیا شاهد ویرانی ها و تلفات بسیار بود. آلمان نازی به شوروی کمونیستی نیز حمله وسیعی کرد. اگرچه در عرض سه سال اول، آلمان و نیروهای متحدش مثل ایتالیا و ژاپن، بیشتر مناطق اروپا، بخش های قابل توجهی از آفریقا، شرق آسیا، و اقیانوسیه را اشغال کردند، اما نیروهای متفقین از سال ۱۹۴۳ به بعد، از نیروهای آلمان نازی، پیشی گرفتند و در سال ۱۹۴۵، رایش آلمان بزرگ را از هر سو محاصره کردند.

هیتلر در ۲۹ آوریل ۱۹۴۵ در روزهای پایانیِ نبرد برلین، با اِوا بِراون که برای سال های طولانی معشوقهٔ او بود ازدواج کرد. در ۳۰ آوریل، یعنی یک روز پس از ازدواجش، به همراه همسرش خودکشی کرد.


کلمات دیگر: