کلمه جو
صفحه اصلی

اخرین کلمات

نقل قول ها

آخرین کلمات. آخرین کلمات افراد پیش از مرگ.
• «پدرم به من خبر داد تو نخستین کسی هستی که به من ملحق خواهی شد، و ماندن تو پس از من بطول نمی انجامد، این خبر مرا خوشحال کرده و اندوهم را کاست.» -> پیامبر اسلام، محمد بن عبدالله به نقل از دخترش، فاطمه زهرا
• توضیح: آخرین سخن او، آهسته و با فاطمه زهرا بوده است.• «لا اله الا الله». -> علی بن ابی طالب‏
• توضیح: آخرین وصیّت او، سخن دیگری است، که در نهج البلاغه نوشته شده است.• «شجاع یک بار می میرد و ترسو هزار بار.» -> ابوبکر
• «چشمانِ بزدلان نمی خوابد.» -> خالد بن ولید
• «پرودگارا! همانا خودم را نزدِ تو به حساب می کشم ، که چیزی به مانند آن ندارم.» -> حسن بن علی
• «گمان می کنم همهٔ دنیا آزاد است جز بلاد عرب» -> نزار قبانی
• «بگو: اگر شما در خانه های خود هم بودید، کسانی که کشته شدن بر آنان نوشته شده ، قطعاً به سوی قتلگاه خویش می رفتند ... و فرمان خداوند همواره روی حساب و برنامه ای دقیق است.» -> علی الرضا
• توضیح: این سخن، دو آیه از قرآن است؛ آل عمران ـ ۱۵۴. و احزاب ـ آیه ۳۸.• «آن چه که با زور گرفته شد جز به زور باز پس گرفته نخواهد شد.» Copeland, Miles (1970). The Game of Nations -> جمال عبدالناصر
• توضیح: اشاره به مسئلهٔ فلسطین. این سخن، از آخرین سخنرانی اوست.• «ساعت چند است ؟» -> مصطفی کمال آتاتُرک‏
• توضیح:پیش از آنکه در ششم نوامبر به کما برود، او از دوستانش پرسید :«ساعت چند است؟».• «بدانم و بمیرم بهتر است یا ندانم و بمیرم.» -> ابوریحان بیرونی
• توضیح: وقتی ابوریحان در بستر مرگ بوده، مسئله ای از کسی می پرسد. او می گوید: «حالا چه وقت پرسیدن است؟» ابوریحان می گوید: «بدانم و بمیرم بهتر است یا ندانم و بمیرم.» آن شخص می گوید: «وقتی از خانه ابوریحان بیرون آمدم، هنوز یک کوچه بیشتر نرفته بودم که صدای شیون بلند شد.» .• «بر من گریه نکنید، زیرا از روزی که مسلمان شدم، به گناه آلوده نشده ام.»، «طبقات» ابن سعد ج ۴ ص ۵۳ -> ابوسفیان
• «این ... چوبهٔ دار ... چوبهٔ دارِ شرم است ... اشهد ان لا اله الا الله وأشهد أن محمد رسول الله» پیش از اجرای حکم اعدامش ، در اصل:هیه..های المشنقة... مشنقة العار». که منظور این است که این چوبه دار برای شما شرم آور است. -> صدام حسین
• «مرا با لبای هایم و خون هایم به مانند شهیدان دفن کنید (وصیّت نوشته اش)... چی شده؟ چی کار می کنید؟ ای فرزندان من آیا مرا می کشید؟ ای پسرانم، من قذافی ام ... من رهبرم ... چکار می کنید؟ (به هنگام دستگیری اش) -> معمر قذافی
• «ای مظهر جمال و جلال خدا، علی/یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی// از شهریار پیر زمینگیر دست گیر/ ای دستگیر مردم بی دست و پا، علی.» -> محمدحسین شهریار


کلمات دیگر: