معنی اصطلاح -> مجیز کسی را گفتن
تعریف و تمجید اغراق آمیز از کسی کردن؛ چاپلوسی کسی را کردن
مثال:
این بادمجان دورقاب چین ها اینقدر مجیزش را گفتند تا خودش هم باورش شد که شخصیت برجسته ای است.
توضیح:
همچنین ← بادمجان دور قاب چیدن؛ دم کسی را توی بشقاب گذاشتن؛ پیزر لای پالان کسی گذاشتن
تعریف و تمجید اغراق آمیز از کسی کردن؛ چاپلوسی کسی را کردن
مثال:
این بادمجان دورقاب چین ها اینقدر مجیزش را گفتند تا خودش هم باورش شد که شخصیت برجسته ای است.
توضیح:
همچنین ← بادمجان دور قاب چیدن؛ دم کسی را توی بشقاب گذاشتن؛ پیزر لای پالان کسی گذاشتن