احمد مفتی زاده، یا علامه مفتی زاده (به کردی: کاکه ئەحمەدی موفتی زادە) (زادهٔ بهمن ماه ۱۳۱۳ در سنندج - درگذشت۲۰ بهمن ۱۳۷۱ در تهران) متفکر مسلمان، اسلام شناس اهل ایران بود که در استان کردستان فعالیت داشت. او از رهبران و شخصیت های مذهبی سیاسی ایران به حساب می آید که مدتی طولانی را در زندان های حکومت محمد رضا شاه پهلوی و جمهوری اسلامی سپری کرد. از بارزترین خواسته های او اصلاح در قانون اساسی و احیا نمودن حکومت شورایی در جوامع اسلامی و جامعه ایران بود.اراهپیمایی قبل از انقلاب ۱۳۵۷ و تصاویر مفتی زاده راهپیمایی قبل از انقلاب ۱۳۵۷ سخنرانی در حسینیه ارشاد مفتی زاده بعد از زندان و اواخر عمر، ۱۳۷۱ علامه مفتی زاده بعد از زندان
احمد مفتی زاده در بهمن ماه سال ۱۳۱۱ خورشیدی در خانواده ای معروف به خانواده مفتی ها در شهر سنندج متولد شد. مفتی زاده فرزند محمود مفتی و وی نیز فرزند علامه عبدالله دشه ای است که اهل روستای دشه از توابع شهرستان پاوه بوده که بعدها در سنندج ساکن شدند. احمد مفتی زاده در مدارس سنتی آن زمان در مناطق کردنشین ایران و عراق از جمله در شهرهای سنندج، مریوان، بیاره، سلیمانیه و غیره تحصیل نمود. در سال ۱۳۵۸ ه. ش، به سبب جلوگیری از برادرکشی و همچنین اعتراض به تحمیل جنگ و خون ریزی در کردستان، به کرمانشاه نقل مکان و پس از مدتی به تهران رفت. سرانجام در سال ۱۳۶۱ ه. ش، در تهران از جانب حکومت وقت زندانی شد و پس از ده سال تحمل سخت ترین شرایط زندان، با تنی رنجور و بیمار مرخص شد که سه ماه پس از بستری شدن در بیمارستان آسیا در تهران و انجام یک عمل جراحی، در روز سه شنبه بیستم بهمن ماه سال ۱۳۷۱ ه. ش، درگذشت. پیکر او پس از انتقال به زادگاهش به خاک سپرده شد.
به نظر می رسد در سیر تفکرات مفتی زاده کسانی چون سید قطب، ابوالعلا مودودی و علی شریعتی تأثیراتی داشته اند. یکی از رویکردهای خاص و متدولوژیک مفتی زاده استفاده از زبان و ادبیات کردی در خلق شعر، برای تأثیرپذیری در آموزه های اخلاق دینی در بین هزاران نفر از پیروان و شاگردان خود بوده است. با آغاز دوران مبارزات انقلاب ایران و به طبع همسو نمودن اهل سنت ایران با انقلاب به تعبیر وی: «زود رَس» و عبور از این گذر و دوران ده سالهٔ زندان عملاً ضربه هایی بر پیکرهٔ مهندسی فکری وی وارد نمودند. در شناختن و پیمودن راهش شورایی به نام مدیریت مکتب قرآن از طرف مسلمانان فعالیت دارند که قسمتی از کلیات آن در باب مسائل مهم اعتقادی، فکری، اخلاقی و عملی و نیز تبین اصول کلی حرکت دینی و وظایف و موارد مربوط به هر مرحله را از منظر مفتی زاده به بحث و اجرا می گذارند.
□ نفوذ و سیطره سیاست ها و آمال ضداسلامی، حکومت اسلامی را دستخوش تحولی ارتجاعی بسیار خطرناک گردانید، و از همان روز که به جای حکومت شوری ودولت خلافت، حکومت خود کامه سلطنتی امویان قدرت را در دست گرفت، زمینه اوج گیری حکومت شوری ودولت خلافت و منتهی شدن این اختلاف ها به تفر ق وچند دستگی فراهم شد و عملاً، هم دین به صورت مذهب، درآمد و هم امت واحد به فرقه های مذهبی، تقسیم شد.□ هر مذهب ترکیبی است از بعضی موازین دینی با بعضی مطالب دیگر. یعنی: امروز یک فرد مسلمان پیرو مذاهب موجود، پیرو مجموعه ای است که قسمتی از این مجموعه، از «اسلام» است، و قسمتی دیگر ازآن، خارج از اسلام :و هم چنین گفته ایم: که استنباط احکام گوناگون در هر زمان باید با تلاش و اجتهاد دانشمندان ذی صلاح و به طریق شورائی، صورت پذیرد که در آن صورت خداوند، آن را به عنوان حکم دینی می شناسد و می پذیرد.□ اکنون مردم، به حکم ضرورت، بجز پیروی از مذاهب چاره ای ندارند و اصولاً افراد در هر حد علم و آگاهی، توانائی آن را ندارند که از اینهمه سدها و مانع های مذاهب بگذرند و اسلام راستین را بازیابند؛ و تکلیف مسلمانان در عین پیروی از مذاهب تحریک و وادار کردن دانشمندان به تلاش برای به وجود آوردن «شورای اسلامی»، می باشد.□ و حال که اسلام با مفهوم کامل آن در دسترس نیست، بدیهی است، هیچ کدام از مذاهب موجود، به جای اسلام بحساب نمی آیند. بلکه شاخه هائی هستند با ترکیب از اسلام و غیر آن؛ و معنی اسلام شبهه و مسلمانی شبهه همین است. زیرا شبهه در مکتب ما یعنی: «موضوعی، یا مطلب یا حادثه ای باشد که مطلوب و پسندیده مکتب است. اما یا ضرورت، ویا اشتباه و امثال اینها، موجب آن شود، که یک مسلمان، آن را به جای صورت اصلی مطلوب بپذیرد.»□... از این توضیح، به طور خلاصه و اشاره وار، این نتیجه را هم می گیریم، که: تکفیر بعضی از فرقه های اسلامی پایبند و معتقد به اصول عقاید اسلامی (هرچند به طور آشفته)، خلاف موازین اسلامی است، واگر مسلمانی بدون عمد، حتی توحیدش هم، آلود به انواع عقاید و طرز تفکرهای شرک آمیز باشد نه میتوایم عقیده اش را کفر شماریم، و نه خود او را کافر. زیرا متوجه شدیم که: کفر (یا نفاق و شرک و امثال اینها) عدم پذیرش قلبی و آگاهانه است، پس از حصول شناخت و معرفت. به هیمن ترتیب، می توانیم این نتیجه را هم بگیریم، که: ارتکاب رفتار و عمل های خلاف موازین اسلام راستین، اکر آگاهانه و عمدی و از روی قصور نباشد؛ و مرتکب نیز، گناهکار به حساب نمی آید…
احمد مفتی زاده در بهمن ماه سال ۱۳۱۱ خورشیدی در خانواده ای معروف به خانواده مفتی ها در شهر سنندج متولد شد. مفتی زاده فرزند محمود مفتی و وی نیز فرزند علامه عبدالله دشه ای است که اهل روستای دشه از توابع شهرستان پاوه بوده که بعدها در سنندج ساکن شدند. احمد مفتی زاده در مدارس سنتی آن زمان در مناطق کردنشین ایران و عراق از جمله در شهرهای سنندج، مریوان، بیاره، سلیمانیه و غیره تحصیل نمود. در سال ۱۳۵۸ ه. ش، به سبب جلوگیری از برادرکشی و همچنین اعتراض به تحمیل جنگ و خون ریزی در کردستان، به کرمانشاه نقل مکان و پس از مدتی به تهران رفت. سرانجام در سال ۱۳۶۱ ه. ش، در تهران از جانب حکومت وقت زندانی شد و پس از ده سال تحمل سخت ترین شرایط زندان، با تنی رنجور و بیمار مرخص شد که سه ماه پس از بستری شدن در بیمارستان آسیا در تهران و انجام یک عمل جراحی، در روز سه شنبه بیستم بهمن ماه سال ۱۳۷۱ ه. ش، درگذشت. پیکر او پس از انتقال به زادگاهش به خاک سپرده شد.
به نظر می رسد در سیر تفکرات مفتی زاده کسانی چون سید قطب، ابوالعلا مودودی و علی شریعتی تأثیراتی داشته اند. یکی از رویکردهای خاص و متدولوژیک مفتی زاده استفاده از زبان و ادبیات کردی در خلق شعر، برای تأثیرپذیری در آموزه های اخلاق دینی در بین هزاران نفر از پیروان و شاگردان خود بوده است. با آغاز دوران مبارزات انقلاب ایران و به طبع همسو نمودن اهل سنت ایران با انقلاب به تعبیر وی: «زود رَس» و عبور از این گذر و دوران ده سالهٔ زندان عملاً ضربه هایی بر پیکرهٔ مهندسی فکری وی وارد نمودند. در شناختن و پیمودن راهش شورایی به نام مدیریت مکتب قرآن از طرف مسلمانان فعالیت دارند که قسمتی از کلیات آن در باب مسائل مهم اعتقادی، فکری، اخلاقی و عملی و نیز تبین اصول کلی حرکت دینی و وظایف و موارد مربوط به هر مرحله را از منظر مفتی زاده به بحث و اجرا می گذارند.
□ نفوذ و سیطره سیاست ها و آمال ضداسلامی، حکومت اسلامی را دستخوش تحولی ارتجاعی بسیار خطرناک گردانید، و از همان روز که به جای حکومت شوری ودولت خلافت، حکومت خود کامه سلطنتی امویان قدرت را در دست گرفت، زمینه اوج گیری حکومت شوری ودولت خلافت و منتهی شدن این اختلاف ها به تفر ق وچند دستگی فراهم شد و عملاً، هم دین به صورت مذهب، درآمد و هم امت واحد به فرقه های مذهبی، تقسیم شد.□ هر مذهب ترکیبی است از بعضی موازین دینی با بعضی مطالب دیگر. یعنی: امروز یک فرد مسلمان پیرو مذاهب موجود، پیرو مجموعه ای است که قسمتی از این مجموعه، از «اسلام» است، و قسمتی دیگر ازآن، خارج از اسلام :و هم چنین گفته ایم: که استنباط احکام گوناگون در هر زمان باید با تلاش و اجتهاد دانشمندان ذی صلاح و به طریق شورائی، صورت پذیرد که در آن صورت خداوند، آن را به عنوان حکم دینی می شناسد و می پذیرد.□ اکنون مردم، به حکم ضرورت، بجز پیروی از مذاهب چاره ای ندارند و اصولاً افراد در هر حد علم و آگاهی، توانائی آن را ندارند که از اینهمه سدها و مانع های مذاهب بگذرند و اسلام راستین را بازیابند؛ و تکلیف مسلمانان در عین پیروی از مذاهب تحریک و وادار کردن دانشمندان به تلاش برای به وجود آوردن «شورای اسلامی»، می باشد.□ و حال که اسلام با مفهوم کامل آن در دسترس نیست، بدیهی است، هیچ کدام از مذاهب موجود، به جای اسلام بحساب نمی آیند. بلکه شاخه هائی هستند با ترکیب از اسلام و غیر آن؛ و معنی اسلام شبهه و مسلمانی شبهه همین است. زیرا شبهه در مکتب ما یعنی: «موضوعی، یا مطلب یا حادثه ای باشد که مطلوب و پسندیده مکتب است. اما یا ضرورت، ویا اشتباه و امثال اینها، موجب آن شود، که یک مسلمان، آن را به جای صورت اصلی مطلوب بپذیرد.»□... از این توضیح، به طور خلاصه و اشاره وار، این نتیجه را هم می گیریم، که: تکفیر بعضی از فرقه های اسلامی پایبند و معتقد به اصول عقاید اسلامی (هرچند به طور آشفته)، خلاف موازین اسلامی است، واگر مسلمانی بدون عمد، حتی توحیدش هم، آلود به انواع عقاید و طرز تفکرهای شرک آمیز باشد نه میتوایم عقیده اش را کفر شماریم، و نه خود او را کافر. زیرا متوجه شدیم که: کفر (یا نفاق و شرک و امثال اینها) عدم پذیرش قلبی و آگاهانه است، پس از حصول شناخت و معرفت. به هیمن ترتیب، می توانیم این نتیجه را هم بگیریم، که: ارتکاب رفتار و عمل های خلاف موازین اسلام راستین، اکر آگاهانه و عمدی و از روی قصور نباشد؛ و مرتکب نیز، گناهکار به حساب نمی آید…
wiki: احمد مفتی زاده