ابوعثمان سعید بن سلام مغربی از عارفان نامی ناحیه قیروان مغرب (تونس کنونی) بوده که در سال ۳۶۷ هجری قمری به شهر نیشابور آمد. وی وابسته به مکتب جنید بود و در زندگی خود با عناوین شیخ حرم و طاووس حرم خوانده می شد. وی در برخی منابع عرفانی با نام شیخ ابوعمران مغربی معرفی شده است.
از وی دربارهٔ صحبت پرسیدند، گفت: نیکویی صحبت آن بود که روا داری بر برادر مسلمان آنچه بر خود روا می داری و در آنچه او را بود طمع نکنی و جفای او را قبول کنی و انصاف او بدهی و از او انصاف طلب نکنی و تابع او باشی و او را تابع خود نداری و هرچه از او به تو رسد بزرگ و بسیار شماری و هرچه از تو بدو رسد حقیر و ناچیز انگاری. هر که صحبت توانگران بر صحبت درویشان برگزیند، خداوند وی را به مرگ دل مبتلا کند.
مَثَل مرید در پاک کردن دل چنان است که کسی فرماید که این درخت را بَر کَن، هر چند اندیشه و جَهد کند که بَر کند نتواند، گوید صبر کنم تا قوّت یابم آنگاه برکنم. هرچند دیرتر رها کند درخت قویتر گردد و او ضعیفتر و برکندن دشوارتر گردد.
تصوف قطع علایق است و رفض خلایق و اتصال حقایق.
سعید بن سلام مغربی از عارفان بزرگ، متوفی به سال ۳۷۳ هـ. ق در نیشابور است که در شهر گرگنت سیسیل ایتالیا متولد شد و پس از سال ها زندگی در مکه و بغداد، ساکن نیشابور شد.
وی در ابتدای حال بیست سال به مجاهدت و ریاضت پرداخت و سال ها در مکه مقیم و سپس به نیشابور رفت. وی از مریدان شیخ ابوعلی کاتب (متوفی ۳۵۳ قمری) و خلیفه و جانشین وی بوده است. شاه نعمت الله ولی در ذکر نام اقطاب پیش از خود، از وی به نام یکی از پیران طریقت نام می برد. این طریقت از زمان شاه نعمت الله ولی به نام سلسله نعمت اللهی نامیده شد. دراویش سلسله نعمت اللهی، وی را چهارمین قطب بعد از غیبت کبرای امام دوازدهم می دانند.
در تذکرة الاولیا عطار نیشابوری در ذکر شمارهٔ ۹۲ دربارهٔ بوعثمان مغربی آمده است:
از وی دربارهٔ صحبت پرسیدند، گفت: نیکویی صحبت آن بود که روا داری بر برادر مسلمان آنچه بر خود روا می داری و در آنچه او را بود طمع نکنی و جفای او را قبول کنی و انصاف او بدهی و از او انصاف طلب نکنی و تابع او باشی و او را تابع خود نداری و هرچه از او به تو رسد بزرگ و بسیار شماری و هرچه از تو بدو رسد حقیر و ناچیز انگاری. هر که صحبت توانگران بر صحبت درویشان برگزیند، خداوند وی را به مرگ دل مبتلا کند.
مَثَل مرید در پاک کردن دل چنان است که کسی فرماید که این درخت را بَر کَن، هر چند اندیشه و جَهد کند که بَر کند نتواند، گوید صبر کنم تا قوّت یابم آنگاه برکنم. هرچند دیرتر رها کند درخت قویتر گردد و او ضعیفتر و برکندن دشوارتر گردد.
تصوف قطع علایق است و رفض خلایق و اتصال حقایق.
سعید بن سلام مغربی از عارفان بزرگ، متوفی به سال ۳۷۳ هـ. ق در نیشابور است که در شهر گرگنت سیسیل ایتالیا متولد شد و پس از سال ها زندگی در مکه و بغداد، ساکن نیشابور شد.
وی در ابتدای حال بیست سال به مجاهدت و ریاضت پرداخت و سال ها در مکه مقیم و سپس به نیشابور رفت. وی از مریدان شیخ ابوعلی کاتب (متوفی ۳۵۳ قمری) و خلیفه و جانشین وی بوده است. شاه نعمت الله ولی در ذکر نام اقطاب پیش از خود، از وی به نام یکی از پیران طریقت نام می برد. این طریقت از زمان شاه نعمت الله ولی به نام سلسله نعمت اللهی نامیده شد. دراویش سلسله نعمت اللهی، وی را چهارمین قطب بعد از غیبت کبرای امام دوازدهم می دانند.
در تذکرة الاولیا عطار نیشابوری در ذکر شمارهٔ ۹۲ دربارهٔ بوعثمان مغربی آمده است:
wiki: ابوعثمان سعید مغربی