کلمه جو
صفحه اصلی

چکل

لغت نامه دهخدا

چکل. [ چ َ ک َ ] ( اِ ) چغل ومطهره چرمین. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به چغل شود.

چکل. [ چ ِ ک ِ ] ( اِخ ) تلفظی دیگر از چگل که نام شهری است در ترکستان. رجوع به چگل شود.

چکل . [ چ َ ک َ ] (اِ) چغل ومطهره ٔ چرمین . (ناظم الاطباء). و رجوع به چغل شود.


چکل . [ چ ِ ک ِ ] (اِخ ) تلفظی دیگر از چگل که نام شهری است در ترکستان . رجوع به چگل شود.


اصطلاحات

معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی -> چکل
داف

دانشنامه عمومی

سنگ های بزرگ صخره ای که مانند تپه هایی کوچک دیده می شود در زبان محلی مازندران


سنگ های بزرگ صخره ای که مانند تپه هایی دیده می شود در زبان محلی مازندران


(چُ) (کُ). هیزم تقریباٌ باریک


چکل ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
چکل (خاش)
چکل (زابل)
چکل (سراوان)

سنگ های بزرگ صخره ای که مانند تپه هایی کوچک دیده می شود در زبان محلی مازندران و نیز سنگهای صخره ای بزرگ روی کوهها که گیاهی بر آنها نروییده


گویش مازنی

گردوی سخت پوست


۱شاخه های درخت ۲زائده


چلاندن رخت برای شستشو


۱گوشه ی بیرونی خانه های روستایی۲محل اتصال دو چوب بلند در ...


/chakkol/ گردوی سخت پوست & شاخه های درخت - زائده & چلاندن رخت برای شستشو & گوشه ی بیرونی خانه های روستایی - محل اتصال دو چوب بلند در ساختن دیوار خانه های روستایی

پیشنهاد کاربران

چکل : قطعاتی از ریشه بعضی درختان که پس از قطع کردن، در زمین باقی مانده است.

سخره های بزرگ ما میگویم نمیریم چکلسر


کلمات دیگر: