اتوبوسی به نام هوس می تواند به موارد زیر اشاره داشته باشد:
اتوبوسی به نام هوس (نمایشنامه): نمایشنامه ای از تنسی ویلیامز در سال ۱۹۴۸
اتوبوسی به نام هوس (فیلم ۱۹۵۱): فیلمی با بازی مارلون براندو و ویویان لی
اتوبوسی به نام هوس (فیلم ۱۹۸۴): فیلم جان ارمن
اتوبوسی به نام هوس (فیلم ۱۹۹۵): فیلم گلن جوردن
اتوبوسی به نام هوس (نمایشنامه): نمایشنامه ای از تنسی ویلیامز در سال ۱۹۴۸
اتوبوسی به نام هوس (فیلم ۱۹۵۱): فیلمی با بازی مارلون براندو و ویویان لی
اتوبوسی به نام هوس (فیلم ۱۹۸۴): فیلم جان ارمن
اتوبوسی به نام هوس (فیلم ۱۹۹۵): فیلم گلن جوردن
wiki: الیا کازان با بازی ویوین لی و مارلون براندو است که در سال ۱۹۵۱ توزیع شد. این فیلم از روی نمایشنامه ای به همین نام اثر تنسی ویلیامز ساخته شده است.
مارلون براندو در نقش استنلی کووالسکی
ویوین لی در نقش بلانش دی بویس
کیم هانتر در نقش استلا کووالسکی
کارل مالدن در نقش هارولد میشل
رودی باند در نقش استیو هابل
نیک دنیس در نقش پابلو گونزالس
بلانش دبوآ (ویوین لی) که مشکلات زیادی را در زندگی متحمل شده است، پس از اخراج از مدرسه ای که در آن به تدریس مشغول بود، برای دیدار با خواهرش استلا (کیم هانتر) به پیش وی و شوهر خواهرش استنلی کووالسکی (مارلون براندو) می آید. استنلی که یک قمارباز است از بدو ورود بلانش سر ناسازگاری با وی دارد و از طریق یکی از دوستانش از گذشتهٔ بلانش باخبر می شود و ...
اتوبوسی به نام هوس (نمایشنامه)
مارلون براندو در نقش استنلی کووالسکی
ویوین لی در نقش بلانش دی بویس
کیم هانتر در نقش استلا کووالسکی
کارل مالدن در نقش هارولد میشل
رودی باند در نقش استیو هابل
نیک دنیس در نقش پابلو گونزالس
بلانش دبوآ (ویوین لی) که مشکلات زیادی را در زندگی متحمل شده است، پس از اخراج از مدرسه ای که در آن به تدریس مشغول بود، برای دیدار با خواهرش استلا (کیم هانتر) به پیش وی و شوهر خواهرش استنلی کووالسکی (مارلون براندو) می آید. استنلی که یک قمارباز است از بدو ورود بلانش سر ناسازگاری با وی دارد و از طریق یکی از دوستانش از گذشتهٔ بلانش باخبر می شود و ...
اتوبوسی به نام هوس (نمایشنامه)
wiki: فیلمی به همین نام به کارگردانی الیا کازان است.
بلانش دوبوا
استلا کووالسکی
استنلی کووالسکی
هارولد میچل
در ژوئیه سال ۱۹۴۷ تهیه کننده ای به نام ایرنه سلزنیک که قرار بود اولین اجرای نمایشنامه اتوبوسی به نام هوس را در نیویورک روی صحنه ببرد برای ایفای نقش استنلی کوالسکی شخصیت اصلی نمایشنامه هنرپیشه جذاب و ۳۴ ساله هالیوود به نام جان گارفیلد را برگزید که ظاهری کارگری و با توصیف این شخصیت داستان همخوانی داشت. اما توافق آن ها به نتیجه نرسید و در نتیجه تهیه کننده ناگزیر شد سراسیمه به دنبال یک بازیگر دیگر بگردد. او و مدیر برنامه هایش در هالیوود بازیگران دیگری از جمله دین کلارک، ریچارد کونته، کامرون میچل، گریگوری پک و برت لنکستر را در نظر گرفتند.
مارلون براندو در آن زمان ۲۳ ساله بود و فقط در چند نمایشنامه روی صحنه های تئاتر نیویورک بازی کرده بود؛ جوانی بسیار خوش قامت و زیبا، با چهره ای متفکر و غمزده و در عین حال ظاهر یک مرد عادی ولی شورشی، درست مثل شخصیت استنلی کوالسکی در نمایشنامه بود.
یک سال قبل از آن تاریخ مارلون براندو در نمایشنامه ای با عنوان «کافه کنار جاده» به کارگردانی هارولد کاورمن و به تهیه کنندگی الیا کازان روی صحنه رفته بود. او به خصوص با اجرای یک تک گویی پنج دقیقه ای جمعیت را مجذوب خود کرد به طوری که در پایان اجرا همه تماشاچیان یک دقیقه برای او دست می زدند.
بلانش دوبوا
استلا کووالسکی
استنلی کووالسکی
هارولد میچل
در ژوئیه سال ۱۹۴۷ تهیه کننده ای به نام ایرنه سلزنیک که قرار بود اولین اجرای نمایشنامه اتوبوسی به نام هوس را در نیویورک روی صحنه ببرد برای ایفای نقش استنلی کوالسکی شخصیت اصلی نمایشنامه هنرپیشه جذاب و ۳۴ ساله هالیوود به نام جان گارفیلد را برگزید که ظاهری کارگری و با توصیف این شخصیت داستان همخوانی داشت. اما توافق آن ها به نتیجه نرسید و در نتیجه تهیه کننده ناگزیر شد سراسیمه به دنبال یک بازیگر دیگر بگردد. او و مدیر برنامه هایش در هالیوود بازیگران دیگری از جمله دین کلارک، ریچارد کونته، کامرون میچل، گریگوری پک و برت لنکستر را در نظر گرفتند.
مارلون براندو در آن زمان ۲۳ ساله بود و فقط در چند نمایشنامه روی صحنه های تئاتر نیویورک بازی کرده بود؛ جوانی بسیار خوش قامت و زیبا، با چهره ای متفکر و غمزده و در عین حال ظاهر یک مرد عادی ولی شورشی، درست مثل شخصیت استنلی کوالسکی در نمایشنامه بود.
یک سال قبل از آن تاریخ مارلون براندو در نمایشنامه ای با عنوان «کافه کنار جاده» به کارگردانی هارولد کاورمن و به تهیه کنندگی الیا کازان روی صحنه رفته بود. او به خصوص با اجرای یک تک گویی پنج دقیقه ای جمعیت را مجذوب خود کرد به طوری که در پایان اجرا همه تماشاچیان یک دقیقه برای او دست می زدند.
wiki: فیلمی به همین نام به کارگردانی الیا کازان است.
دانشنامه آزاد فارسی
اتوبوسی به نام هوس (سینما). اتوبوسی به نام هوس (سینما)(A Streetcar Named Desire)
فیلمی سینمایی دربارۀ زنی مطلقه به نام بلانش دوبوا (با بازی ویوین لی) که به نزد خواهرش (با بازی کیم هانتر) به نیو اورلئان نقل مکان می کند تا در آن جا زندگی کند، اما با شوهر خشن خواهرش کنار نمی آید. در همین زمان بلانش با مردی آشنا می شود که امیدوار است با او ازدواج کند. فیلم محصول امریکا به کارگردانی الیا کازان در ۱۹۵۲ به نمایش درآمد و بر مبنای نمایش نامه ای اثر تنسی ویلیامز است. فیلم اتوبوسی به نام هوس برندۀ جوایز اُسکار بهترین بازیگر نقش اول زن و بهترین بازیگر نقش دوم زن شد.
فیلمی سینمایی دربارۀ زنی مطلقه به نام بلانش دوبوا (با بازی ویوین لی) که به نزد خواهرش (با بازی کیم هانتر) به نیو اورلئان نقل مکان می کند تا در آن جا زندگی کند، اما با شوهر خشن خواهرش کنار نمی آید. در همین زمان بلانش با مردی آشنا می شود که امیدوار است با او ازدواج کند. فیلم محصول امریکا به کارگردانی الیا کازان در ۱۹۵۲ به نمایش درآمد و بر مبنای نمایش نامه ای اثر تنسی ویلیامز است. فیلم اتوبوسی به نام هوس برندۀ جوایز اُسکار بهترین بازیگر نقش اول زن و بهترین بازیگر نقش دوم زن شد.
wikijoo: اتوبوسی_به_نام_هوس_(سینما)
نقل قول ها
اتوبوسی به نام هوس (فیلم ۱۹۵۱). اتوبوسی به نام هوس (به انگلیسی: A Streetcar named Desire) فیلمی از الیا کازان با بازی ویوین لی و مارلون براندو است که در سال ۱۹۵۱ توزیع شد. این فیلم از روی نمایشنامه ای به همین نام اثر تنسی ویلیامز ساخته شده است.
•
•
wikiquote: اتوبوسی_به_نام_هوس_(فیلم_۱۹۵۱)
اتوبوسی به نام هوس (نمایشنامه). اتوبوسی به نام هوس (به انگلیسی: A Streetcar Named Desire) نمایشنامه ای از تنسی ویلیامز، تهیه کنندگی ایرنه سلزنیک و بازی مارلون براندو به سال ۱۹۴۸ است که از روی آن چندین فیلم سینمایی و تلویزیونی ساخته شده است. مشهورترین آن فیلمی به همین نام به کارگردانی الیا کازان است.
• «درکُل هیچ وقت دیر نیست، مگر این که خودتان را غرق این موفقیت بکنید و تا خرخره در آن فرو بروید و در نوازش خفقان آورش همان چیزی را بجویید که پسربچهٔ همیشه رنجور و بی ایده ای می جوییده، محافظتِ همه جانبه و راحتیِ مطلق. به نظرم امنیت نوعی مرگ محسوب می شود و فقط می تواند خودش را وقتی کنار استخرِ قلبی شکلی توی بورلی هیلز یا هر جای دیگری دراز کشیده اید از دلِ طوفانِ چک های رقم بالای بی امان که به حساب تان واریز می شود، به تان برساند و آن وقت شما دیگر از موقعیتی که هنرمندتان کرده جدا شده اید. البته اگر ازش راضی هستید که هیچ. از هر کسی که چنین موفقیتی را تجربه کرده بپرسید، بپرسید خوبی اش چیست؟ البته لازم است به شان آمپول راست گویی بزنید ولی مطمئن باشید کلامی که از زیر زبان شان در می رود را هیچ جایی ممکن نیست بتوانید منتشر کنید.»• «آدمی نمی تواند به سادگی و به شکل نافرجامی از زندگی فرار کند. نمی توانی دل به خواه بگویی حالا دیگر زندگی ام را عین قبل ادامه می دهم. موفقیت برای من رخ داده؛ ولی وقتی بتوانی تمام وکمالِ تهی بودنِ زندگیِ بدون کشمکش را درک و دریافت کنی، آن وقت خودت را تازه برای رسیدن به رستگاری آماده کرده ای. وقتی این واقعیت را می شود فهمید که قلب، جسم و ذهن آدمی عین مادهٔ گداختهٔ داغی نیازمند کشمکش و درگیری است (کشمکش و درگیریِ خلق اثر) و وقتی این کشمکش از بین برود، انسان عین شمشیری شده که گُل آفتاب گردان را سر می بُرَد و بفهمید که تجمل، نه محرومیت، دشمن منتظرنشستهٔ شماست و آماده است که هر لحظه دندان بطالت های بی ارزش و غرور و سستی را در بدن تان فروکند، دشمنی که موفقیت به کارش گمارده؛ آن وقت با این دانش، حداقل می دانید خطر کجا به کمین نشسته.»
• «درکُل هیچ وقت دیر نیست، مگر این که خودتان را غرق این موفقیت بکنید و تا خرخره در آن فرو بروید و در نوازش خفقان آورش همان چیزی را بجویید که پسربچهٔ همیشه رنجور و بی ایده ای می جوییده، محافظتِ همه جانبه و راحتیِ مطلق. به نظرم امنیت نوعی مرگ محسوب می شود و فقط می تواند خودش را وقتی کنار استخرِ قلبی شکلی توی بورلی هیلز یا هر جای دیگری دراز کشیده اید از دلِ طوفانِ چک های رقم بالای بی امان که به حساب تان واریز می شود، به تان برساند و آن وقت شما دیگر از موقعیتی که هنرمندتان کرده جدا شده اید. البته اگر ازش راضی هستید که هیچ. از هر کسی که چنین موفقیتی را تجربه کرده بپرسید، بپرسید خوبی اش چیست؟ البته لازم است به شان آمپول راست گویی بزنید ولی مطمئن باشید کلامی که از زیر زبان شان در می رود را هیچ جایی ممکن نیست بتوانید منتشر کنید.»• «آدمی نمی تواند به سادگی و به شکل نافرجامی از زندگی فرار کند. نمی توانی دل به خواه بگویی حالا دیگر زندگی ام را عین قبل ادامه می دهم. موفقیت برای من رخ داده؛ ولی وقتی بتوانی تمام وکمالِ تهی بودنِ زندگیِ بدون کشمکش را درک و دریافت کنی، آن وقت خودت را تازه برای رسیدن به رستگاری آماده کرده ای. وقتی این واقعیت را می شود فهمید که قلب، جسم و ذهن آدمی عین مادهٔ گداختهٔ داغی نیازمند کشمکش و درگیری است (کشمکش و درگیریِ خلق اثر) و وقتی این کشمکش از بین برود، انسان عین شمشیری شده که گُل آفتاب گردان را سر می بُرَد و بفهمید که تجمل، نه محرومیت، دشمن منتظرنشستهٔ شماست و آماده است که هر لحظه دندان بطالت های بی ارزش و غرور و سستی را در بدن تان فروکند، دشمنی که موفقیت به کارش گمارده؛ آن وقت با این دانش، حداقل می دانید خطر کجا به کمین نشسته.»
wikiquote: اتوبوسی_به_نام_هوس_(نمایشنامه)