معنی اصطلاح -> سیر تا پیاز چیزی را گفتن
ماجرایی را با همه ی جزئیات آن گفتن
مثال:
دوستت مثل بچه ی آدم نشست و از سیر تا پیاز همه چیزو گفت. نه خودشو تو دردسر انداخت، نه باعث زحمت ما شد...
( هوشنگ عاشورزاده – با هجوم باد، از مجموعه ی داستان های نو )
یه وقت رازی رو به این عصمت خانم نگین ها ! اصلا محرم نیست، به اولین کسی که برسه از سیر تا پیازشو تعریف می کنه.
ماجرایی را با همه ی جزئیات آن گفتن
مثال:
دوستت مثل بچه ی آدم نشست و از سیر تا پیاز همه چیزو گفت. نه خودشو تو دردسر انداخت، نه باعث زحمت ما شد...
( هوشنگ عاشورزاده – با هجوم باد، از مجموعه ی داستان های نو )
یه وقت رازی رو به این عصمت خانم نگین ها ! اصلا محرم نیست، به اولین کسی که برسه از سیر تا پیازشو تعریف می کنه.