کلمه جو
صفحه اصلی

جدوب

لغت نامه دهخدا

جدوب. [ ج َ ] ( ع ص ، اِ ) جای خشک بی نبات. ( آنندراج ). مکان جدوب ؛ جای خشک بی نبات. ( منتهی الارب ). جائی است خشک و بی گیاه که خشکی آن ظاهر و آشکار است. ( شرح قاموس ). ماحل. جدیب. ( اقرب الموارد ) ( شرح قاموس ). جدب. مجدوب. ( شرح قاموس ).

جدوب. [ ج ُ ] ( ع اِ ) ج ِ جدبة. یعنی زمین خشک. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به جدبه شود.

جدوب . [ ج َ ] (ع ص ، اِ) جای خشک بی نبات . (آنندراج ). مکان جدوب ؛ جای خشک بی نبات . (منتهی الارب ). جائی است خشک و بی گیاه که خشکی آن ظاهر و آشکار است . (شرح قاموس ). ماحل . جدیب . (اقرب الموارد) (شرح قاموس ). جدب . مجدوب . (شرح قاموس ).


جدوب . [ ج ُ ] (ع اِ) ج ِ جدبة. یعنی زمین خشک . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به جدبه شود.



کلمات دیگر: