کلمه جو
صفحه اصلی

غروس

لغت نامه دهخدا

غروس . [ غ ُ ] (ع اِ) ج ِ غَرس . جج ، غروسات . (دزی ج 2 ص 206). رجوع به غَرس شود.


غروس . [ غ ُ ] (ع مص ) مصدر غَرَس ، به معنی قلمه کردن . قلمه زدن . خواباندن (مثلاً شاخه ٔ مو را). غِراس . غِراسه . (دزی ج 2 ص 206).


غروس. [ غ ُ ] ( ع مص ) مصدر غَرَس ، به معنی قلمه کردن. قلمه زدن. خواباندن ( مثلاً شاخه مو را ). غِراس. غِراسه. ( دزی ج 2 ص 206 ).

غروس. [ غ ُ ] ( ع اِ ) ج ِ غَرس. جج ، غروسات. ( دزی ج 2 ص 206 ). رجوع به غَرس شود.

دانشنامه عمومی

غروس (به عربی: غروس) یک منطقهٔ مسکونی در الجزایر است که در استان معسکر واقع شده است. غروسس ۳٬۰۸۸ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای الجزایر


کلمات دیگر: