طللیه یا وقوف بر اطلال و دمن یکی از اشکال شعری است که ایرانیان از اعراب فرا گرفتند. این نوع شعر، ریشه در اعماق جاهلیت عرب دارد و در قصاید بلندی که از حدود یک قرن و نیم پیش از اسلام به دست ما رسیده این نوع و شکل شعری، دیده می شود.ساختار کلی قصاید جاهلی و بدوی بر اساس زندگی شاعر عرب است. شاعر عرب برای دیدار محبوب و معشوق که آشکارا یا پنهان بدو عشق می ورزید، با اسب یا شتر خود به سوی منزل محبوب می شتابد. با رسیدن به منزل معشوق، بنابر سنت کوچ نشینی و جبر صحرا، محبوب کوچ کرده و از آن منزل دور شده و بیابانی خالی و عاری از سکنه و خاموش، در آنجا باقی مانده است. از شتران، خیمه ها، قبیله، محبوب و … خبری نیست. آنچه دیده می شود، اجاقی است سرد و جای خالی خیمه ها. اینجاست که شاعر به یاد آن روزهای خوش گذشته افتاده و شروع به وصف العیش می کند. پس از گریه و زاری بر خرابه ها و اطلال و دمن، شاعر به تنها پناه خود، روی می آورد. اسبی یا شتری تیزرو که در انتظار اوست. از این رو بر مرکب سوار شده و می تازد. از اینجا سفر در بیابانی پرخطر شروع می شود و شاعر از خطرات این مسیر (گرد و غبار، سیل، جانوران وحشی و …) سخن می گوید و جرأت تنها گذشتن از چنین مسیر دشواری را با مفاخره یاد می کند و ناگاه چشم وی به ممدوح یا منزلگاه او افتاده و شروع به مدح او می کند. سرودن شعر طلیله و وقوف بر اطلال و دمن در ادب جاهلی و بدوی سابقه ای بسیار طولانی دارد و اکثر شعرای عرب در سرودن این نوع از شعر، طبع آزمایی کرده اند.نخستین کسی که وقوف بر اطلال و دمن را وارد شعر فارسی کرد و از شعر عرب آشکارا تقلید نمود، منوچهری دامغانی، شاعر معروف قرن پنجم هجری است. علاوه بر منوچهری، امیرمعزی، لامعی گرگانی، عبدالواسع جبلی، ابوالمعالی رازی و جوهری زرگر در وصف اطلال و دمن اشعاری دارند.نبو
wiki: طللیه