کلمه جو
صفحه اصلی

بازبدایی

لغت نامه دهخدا

بازبدایی. [ زَ ] ( ص نسبی ) این نسبت به بازبد است و گمان میکنم قریه ای است از قرای موصل یا جزیره. ( انساب سمعانی ). و در برخی از متون بازبداوی نیز آمده است.

بازبدایی. [ زَ ] ( اِخ ) بازبداوی. ابوعلی مثنی بن یحیی بن عیسی بن هلال تمیمی معروف به بازبدایی نیای ابویعلی احمدبن علی بن مثنی بود. در بغداد سکونت گزید و در آنجا حدیث گفت و بسال 223 هَ. ق. درگذشت. وی منسوب به بازبدی است. ( از معجم البلدان ). و رجوع به انساب سمعانی شود.

بازبدایی . [ زَ ] (اِخ ) بازبداوی . ابوعلی مثنی بن یحیی بن عیسی بن هلال تمیمی معروف به بازبدایی نیای ابویعلی احمدبن علی بن مثنی بود. در بغداد سکونت گزید و در آنجا حدیث گفت و بسال 223 هَ . ق . درگذشت . وی منسوب به بازبدی است . (از معجم البلدان ). و رجوع به انساب سمعانی شود.


بازبدایی . [ زَ ] (ص نسبی ) این نسبت به بازبد است و گمان میکنم قریه ای است از قرای موصل یا جزیره . (انساب سمعانی ). و در برخی از متون بازبداوی نیز آمده است .



کلمات دیگر: