دیوید آلموند. دیوید آلموند (به انگلیسی: David Almond) (زادهٔ ۱۵ مه ۱۹۵۱) نویسنده بریتانیایی ادبیات کودک و نوجوان است.
• «به آسمان خیره می شوم. آیا کسی آن بالاست؟ حتماً هست. آیا آن ها هم مثل ما هستند؟ آیا مینا و مامان دیگری از پشت تاریکی که میلیارها مایل دورتر و میلیاردها سال دورتر است به ما نگاه می کنند؟ آیا دردها و شادی هایشان با ما مشترک است؟ آیا زمانی جواب این سؤالات را پیدا خواهیم کرد؟ چیزهایی که می بینیم چگونه شکل گرفت؟ و چرا؟ و آیا تا ابد ادامه خواهد داشت؟ آن بالا، در حد فاصل ستاره ها و تاریکی چه چیزی نهفته است؟ چه چیزی در هستهٔ هرچیزی نهفته است؟»• «از تخت پایین می آیم و پشتِ میز، کنار پنجره، می نشینم. پرده را کنار می زنم. ماه کامل وسط آسمان نشسته و نور آن به جادهٔ فالکونر، خانه ها و خیابان های پشتی، سقف ها و مغازه های شهر و کوه ها و علفزارهای دوردست تابیده. نور مهتاب داخل اتاق و روی من هم تابیده. بعضی ها معتقدند باید از نورِ ماه رو برگرداند، چون ممکن است دیوانه ات کند. اما من صورتم را به طرف آن می گردانم و می خندم. زیر لب می گویم: - منو دیوونه کن. یالا، مینا رو دیوونه کن.»
• «به آسمان خیره می شوم. آیا کسی آن بالاست؟ حتماً هست. آیا آن ها هم مثل ما هستند؟ آیا مینا و مامان دیگری از پشت تاریکی که میلیارها مایل دورتر و میلیاردها سال دورتر است به ما نگاه می کنند؟ آیا دردها و شادی هایشان با ما مشترک است؟ آیا زمانی جواب این سؤالات را پیدا خواهیم کرد؟ چیزهایی که می بینیم چگونه شکل گرفت؟ و چرا؟ و آیا تا ابد ادامه خواهد داشت؟ آن بالا، در حد فاصل ستاره ها و تاریکی چه چیزی نهفته است؟ چه چیزی در هستهٔ هرچیزی نهفته است؟»• «از تخت پایین می آیم و پشتِ میز، کنار پنجره، می نشینم. پرده را کنار می زنم. ماه کامل وسط آسمان نشسته و نور آن به جادهٔ فالکونر، خانه ها و خیابان های پشتی، سقف ها و مغازه های شهر و کوه ها و علفزارهای دوردست تابیده. نور مهتاب داخل اتاق و روی من هم تابیده. بعضی ها معتقدند باید از نورِ ماه رو برگرداند، چون ممکن است دیوانه ات کند. اما من صورتم را به طرف آن می گردانم و می خندم. زیر لب می گویم: - منو دیوونه کن. یالا، مینا رو دیوونه کن.»
wikiquote: دیوید_آلموند