کلمه جو
صفحه اصلی

سوتلانا الکسیویچ

دانشنامه عمومی

سوتلانا الکسیویچ (روسی: Светлана Александровна Алексиевич؛ اوکراینی: Світлана Олександрівна Алексієвич; ۳۱ مهٔ ۱۹۴۸ در ستانیسلاو ) نویسنده و روزنامه نگار اهل بلاروس است. وی در سال ۲۰۱۵ برندهٔ جایزه نوبل ادبیات شد.آکادمی سوئد وی را به دلیل روایات چندصدایی، که مظهر محنت و شجاعت در روزگار معاصر ماست، شایستهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات دانستند. بدین ترتیب، آکادمی سلطنتی نوبل سوئد سوتلانا الکسیویچ را برندهٔ نوبل ادبیات ۲۰۱۵ میلادی اعلام کرد. وی نخستین نویسندهٔ بلاروس است که موفق به دریافت این جایزه شده است.وی همچنین در سال ۲۰۱۳ برندهٔ جوایزی همچون جایزه صلح کتاب فروشان آلمان و جایزه مدیسی شده است.
زمزمه های چرنوبیل: تاریخ شفاهی؛ ترجمهٔ شهرام همت زاده، انتشارات نیستان
صداهای شوروی از جنگ افغانستان
جنگ چهره زنانه ندارد؛ ترجمهٔ عبدالمجید احمدی، نشر چشمه
پسرانی از جنس روی؛ ترجمهٔ ابوالفضل الله دادی، نگاه، ۱۳۹۵این کتاب به نام «تابوت های رویین» با ترجمهٔ حضرت وهریز توسط انتشارات زریاب در سال ۱۳۹۵ در کابل نیز منتشر شده است.
زمان دست دوم: تاریخ شفاهی؛ ترجمه شهرام همت زاده، انتشاران نیستان
آخرین شاهدان، برگردان از روسی: ترجمهٔ مصطفی مظفری، نشر هیرمند، ۱۳۹۵
منتقدان، آثار ادبی او را سرشار از بازتاب روحیهٔ شهروندان روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی می دانند.
سوتلانا الکساندریونا الکسیِویچ در ۳۱ مهٔ ۱۹۴۸ در شهر ایوانو-فرانکیفسک به دنیا آمد. مادرش اوکراینی و پدرش اهل بلاروس بود. پس از پایان مدرسه، به عنوان خبرنگار مشغول به کار شد.پس از سال ها اقامت در تبعید، به کشورش بازگشت، اما زندگی در وطن باعث نشد که دست از انتقادهای سیاسی خود بردارد.

دانشنامه آزاد فارسی


(Svetlana Alexandrovna Alexievich(1948
نام کامل: سوتلانا الکساندرونا الکسیویچ
نویسنده ی اهل بلاروس. در سال 2015 برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات شد. آثار وی را عموماً در رده ی ناداستان یا ادبیات مستند طبقه بندی می کنند. از آن جایی که حوزه ی کاری وی ادبیات داستانی نیست، انتخاب هیئت داوران جایزه ی نوبل بسیاری از اهالی ادبیات را متعجب کرد. با این حال، شیوه ی منحصر به فرد الکسیویچ در تلفیق وقایع تاریخی با تجربه های دست اول شاهدان عینی و همچنین توصیفات جاندار و تأثیرگذارش، به آثار او کیفیتی ادبی می بخشند.
پدرش اهل بلاروس و مادرش اوکراینی بود. در استانیسلاو به دنیا آمد و در بلاروس بزرگ شد. پس از تحصیل در دانشگاه دولتی بلاروسین به عنوان خبرنگار در یک مجله ی ادبی استخدام شد. فعالیت به عنوان روزنامه نگار، او را به نوشتن متن هایی با محوریت وقایع مهم تاریخ معاصر با تکیه بر روایت شاهدان عینی سوق داد. به این ترتیب الکسیویچ چندین کتاب درباره ی رخدادهایی تأثیرگذاری چون فاجعه ی چرنوبیل، سقوط اتحادیه ی جماهیر شوروی و جنگ جهانی نوشت و نام خود را به عنوان نویسنده ای برجسته در حوزه ی ناداستان، تثبیت کرد.
اولین اثر وی، با عنوان چهره ی غیرزنانه ی جنگ، روایتی است از زنانی که شاهدان عینی جنگ جهانی دوم بوده اند. ساختار این کتاب بر مبنای مونولوگ های هر کدام از این زنان استوار شده و مجموع این تک گویی ها، روایتی از اثرات جنگ بر زنان غیرنظامی و البته خویشاوندان آن ها به دست می دهد. این اثر پرفروش، در ایران نیز از سوی نشر چشمه با عنوان جنگ چهره ی زنانه ندارد با ترجمه ی عبدالمجید احمدی از زبان روسی ترجمه شده است.
دیگر اثر شاخص او با عنوانآخرین شاهدان، توصیفی است از آن چه بر کودکان در دوران جنگ جهانی دوم گذشته و روایت این اتفاق مهیب از دریچه ی چشم آن ها. در ایران، نشر هیرمند این کتاب را با همین عنوان و با ترجمه ی مصطفی مظفری منتشر کرده است.
شناخته شده ترین اثر الکسیویچ درباره ی فجعه ی اتمی چرنوبیل نوشته شده است و با دو عنوان مختلف به انگلیسی و همچنین فارسی ترجمه شده: صداهایی از چرنوبیل و نیایش چرنوبیل. او برای نگارش این کتاب با بیش از پانصد شاهد دست اول ماجرا در بازه ی زمانی ده ساله ای مصاحبه کرده است. این شاهدان از آتش نشان ها، فیزیک دان ها، سیاست مداران و مردم عادی منطقه تشکیل می شوند که هر کدام از دید خود درباره ی فاجعه و شرایط پس از آن صحبت می کنند. ترجمه ی این کتاب در آمریکا برنده ی جایزه ی حلقه ی منتقدان کتاب در بخش ناداستان شد. همچنین در سال 2019 شرکت اچ بی او سریالی پنج قسمتی را با عنوان چرنوبیل منتشر کرد و کتاب الکسیویچ به عنوان یکی از منابع اصلی ساخت آن، مطرح شد. الکسیویچ پس از انتشار سریال اعلام کرد که پیش از این به درخواست این شرکت سینمایی برای اقتباس جواب رد داده بوده است، با این حال از اثر ساخته شده ابراز رضایت کرد و البته تصریح کرد که درباره ی حقوق مولف با این شرکت مذاکره خواهد داشت. چنان چه گفته شد، از این اثر دو ترجمه فارسی موجود است: صداهایی از چرنوبیل: تاریخ شفاهی یک فاجعه ی اتمی با ترجمه ی حدیث حسینی از نشر کوله پشتی و همچنین نیایش چرنوبیل: رویدادنامه ی آینده با ترجمه ی الهام کامرانی از نشر چشمه.
الکسیویچ در سال 2000 و به دنبال فشار سیاسی مقامات بلاروس، این کشور را ترک کرد و در سال های بعد با حمایت موسسه ی آیکورن، در پاریس، گوتنبرگ و برلین حرفه ی خود را ادامه داد؛ اگرچه در سال 2011 به بلاروس بازگشت. به جز نوبل ادبیات، جوایز معتبر دیگری نیز در کارنامه ی وی وجود دارند. از جمله: جایزه ی هردر، جایزه ی صلح اتحادیه ی کتاب آلمان و جایزه ی آرتور راس.

نقل قول ها

سوتلانا الکسیویچ (۱۹۴۸) نویسنده و روزنامه نگار بلاروسی.
• «اگر سه بار هم برنده جایزه نوبل شوید حاکم خودکامه به حرف شما گوش نخواهد داد.»• «همه نویسندگان روس برنده جایزه ادبیات نوبل، تحت تعقیب و آزار قرار داشتند: ایوان بونین، الکساندر سولژنیتسین، جوزف برودسکی، بوریس پاسترناک. واقعاً حیرت انگیز است.»• «به نظرم می رسد که جامعه روسیه هنوز پذیرای بقیه دنیا نیست. شکست های پس از پرسترویکا باعث شده مردم روسیه دنیای بیرون از روسیه را رد کنند. این کشور دوباره به جامعه ای بسته تبدیل شده و لیبرال کلمه ای کثیف است. خیلی از مردم روسیه وقتی پوتین از روسیه بزرگ صحبت می کند و دشمنانی که روسیه را احاطه کرده اند، ایده های او را می پذیرند چون شبیه به چیزهایی است پیش از این در جامعه روسیه تبلیغ می شده است. فقط این نکته را در نظر بگیرید: چند ماه بیشتر طول نکشید که اوکراینیها و روسها که پیش تر برادر هم بودند به جان هم افتادند. تصورش مشکل است. مادر من اوکراینی است، پدرم اهل بلاروس است وآدم مثل من زیاد است.»• «فکر می کنم اوکراین اولین کشور، در بین کشورهای شوروی سابق است که تلاش می کند بند نافی را که به روسیه وصلش می کند، ببرد و در دنیایی دیگر، در اروپا سیر آفاق کند. نکته دیگر این است که این تلاش با خونریزی همراه شد. روسیه حاضر نیست اوکراین را رها کند، روسیه بدون اوکراین چیست؟ دیگر آن روسیه بزرگی که روسها خوابش را می بینند نیست؛ بنابراین اوکراین بالاخره آزاد خواهد شد، اما پذیرش اوکراین در اروپا باید با خون ریزی کمتری میسر شود.»


کلمات دیگر: