کلمه جو
صفحه اصلی

دیوید گمل

دانشنامه عمومی

دیوید اندرو گِمِل (به انگلیسی: David Gemmell) (زادهٔ اول اوت ۱۹۴۸) نویسندهٔ مشهور بریتانیایی کتابهای قهرمان محور بود. درحالی که در دوران جوانی به روزنامه نگاری مشغول بود در سال ۱۹۸۴ اولین رمان رسمی خود با عنوان «اسطوره» را منتشر کرد. بعد از آن زمان بین سال های ۱۹۸۴ تا ۲۰۰۶ بیش از سی رمان نوشت که بیشتر آن ها حماسی و فانتزی بودند. کتابهای او با فروش بیش از یک میلیون نسخه همچنان در سراسر دنیا به فروش می رسند.
Waylander II: امپراطوری گرگ ها، اولین ماجراهای دراس افسانه ای و سلحشوران زمستان را به مجموعه درنای افزود.
مادرش او را که در غرب لندن و در محله ای فقیرنشین متولد شده بود تا سن شش سالگی به تنهایی بزرگ کرد و پس از آن تصمیم به ازدواج دوباره گرفت. کودکی دیوید به جنگ و دعوا با زورگیران مدرسه یا فرار کردن از دست آن ها می گذشت و او درد زخم ها و جراحات زیادی را در این درگیری ها چشید. بیشتر این تحقیرها و اذیت و آزارها به علت حضور نداشتن پدر واقعی او بود، اما با پافشاری پدر ناتنی اش او یادگرفت در مقابل سختی ها ایستادگی کند. این طرز تفکر در بیشتر رمانهای گمل قابل مشاهده است.
در نوجوانی، دیوید به علت تشکیل دادن یک اتحادیهٔ قماربازی، از مدرسه اخراج شد و پس از آن به کارهایی همچون کارگری و کار در کلوپ های شبانه پرداخت. تا اینکه مادرش موقعیتی برای یک مصاحبهٔ کاری در روزنامه ای محلی برای او دست و پا کرد و اون از بین صد نفر شرکت کننده در این مصاحبه، به عنوان روزنامه نگار انتخاب شد. بعداً خودش اعتراف کرد دلیل این انتخاب این بود که شخصی که از او مصاحبه می گرفت غرور و گستاخی او را به حساب اعتماد به نفس او گذاشته بود.
پس از موفقیت در کار جدید اش او فرصت های شغلی مناسبی برای کار در روزنامه های بین المللی همچون دیلی میل، دیلی میرور و دیلی اکسپرس یافت و از این طریق توانایی خود را در زمینه نگارش پرورش داد. در همین دوران بود که برای اولین بار ازدواج کرد و صاحب دو فرزند نیز شد اما پس از چندین سال بار دیگر تصمیم به ازدواج گرفت و زندگی جدیدی با همسرش جدیدش استلا آغاز کرد که تا زمان مرگش ادامه داشت.

نقل قول ها

دیوید اندرو گمل (زادهٔ اول اوت ۱۹۴۸ - درگذشت ۲۶ ژوئیه ۲۰۰۶) نویسندهٔ بریتانیایی بود.
• بایداز دوستی که هنگام نیا ز به یاد آدم می افتد دوری کرد.افسانه (فصل ۱)• انسان نمی تواند زندگی اش را صرف نگرانی در مورد حوادث غیرمنتظره بکند.افسانه (فصل ۷)• انسان باید آزاد باشد تا زمانی که به دیگران صدمه نزده است، هر آ نچه را که دوست دارد انجام دهد.افسانه (فصل ۱۵)• کسی که نگران شکست خوردن است هرگز پیروز نخواهد شد.افسانه (فصل ۱۷)• فقط یک احمق، یا کسی که هرگز جنگ را ندیده، عاشق جنگ است. مشکل از اینجا ناشی می شود که بازماندگان وحشت های آنرا فراموش کرده و فقط شور نبرد را بیاد می آورندوآن خاطره را به دیگران منتقل کرده و آنها را تشنهجنگ می سازند.افسانه (فصل ۲۴)• به جز وعده مرگ، هیچ چیز این دنیا قابل اطمینان نیست.پادشاه آن سوی دروازه (فصل ۴)


کلمات دیگر: