کلمه جو
صفحه اصلی

حرام خور

فارسی به انگلیسی

usurer, bribee, profiteer

لغت نامه دهخدا

حرامخور. [ ح َ خوَرْ / خُرْ ] ( نف مرکب ) حرام خوار. حرامخواره. رجوع به حرام خوار و حرامخواره شود.
- امثال :
حرام خوری آن هم شلغم .


کلمات دیگر: