تبلیه
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
کهنه کردن و ببوسانیدن . کهنه گردانیدن جامه . یا اشتر بر سر گور بستن تا بمرد .
لغت نامه دهخدا
( تبلیة ) تبلیة. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) کهنه کردن و ببوسانیدن [ بپوسانیدن ]. ( تاج المصادر بیهقی ). کهنه گردانیدن جامه. ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ) ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || اشتر بر سر گور بستن تا بمیرد. ( تاج المصادر بیهقی ). بلیة قرار دادن ناقه ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). ناقه بر سر گور خداوندش بستن تا بمیرد.( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) :
منازل لاتری الانصاب فیها
و لا حفر المبلی للمنون.
منازل لاتری الانصاب فیها
و لا حفر المبلی للمنون.
( اقرب الموارد ).
تبلیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) کهنه کردن و ببوسانیدن [ بپوسانیدن ]. (تاج المصادر بیهقی ). کهنه گردانیدن جامه . (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || اشتر بر سر گور بستن تا بمیرد. (تاج المصادر بیهقی ). بلیة قرار دادن ناقه (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). ناقه بر سر گور خداوندش بستن تا بمیرد.(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
منازل لاتری الانصاب فیها
و لا حفر المبلی للمنون .
منازل لاتری الانصاب فیها
و لا حفر المبلی للمنون .
(اقرب الموارد).
کلمات دیگر: