کلمه جو
صفحه اصلی

سرمایه در قرن بیست و یکم

دانشنامه عمومی

سرمایه در قرن بیست و یکم (به فرانسوی: Le Capital au XXIe siècle) نام کتابی است از توماس پیکتی اقتصاد دان فرانسوی که به ثروت و نابرابری در درآمد دراروپا و آمریکا ازقرن هجدهم تاکنون می پردازد. این کتاب نخست در سال ۲۰۱۳ درفرانسه به چاپ رسید و در بهار ۲۰۱۴ به انگلیسی ترجمه شد. ترجمه آلمانی این کتاب در سال ۲۰۱۵ برنده کتاب سال سیاسی آلمان شد. نظریه اصلی مطرح شده در کتاب این است که اگر نرخسود سرمایه از نرخ رشد کلی اقتصادی بیشتر باشد این امر باعث انباشت ثروت شده و در دراز مدت چنین پدیده ای باعث عدم ثبات می شود. آقای پیکتی در این کتاب پیشنهاد می کند که سیستم جهانی مالیاتی به کار گرفته شود که بر مبنای میزان ثروت، مالیات به صورت تصاعدی افزایش پیدا کند. هدف از این کار جلوگیری از انباشت ثروت در دست عده ای معدود عنوان شده است.فروش چاپ فرانسوی این کتاب بیش از پنجاه هزار عدد بوده و فروش چاپ انگلیسی آن به حدود هشتاد هزار عدد رسیده و انتظار می رود که دویست هزار عدد دیگر از چاپ انگلیسی کتاب به فروش برسد.
رابطه نابرابری
نظریه اصلی مطرح شده در کتاب این است که انباشت ثروت اتفاقی نیست و ذاتی سرمایه داری است. در کتاب عنوان می شود که برای مقابله با این پدیده دخالت دولت الزامی است و اگر سیستم سرمایه داری اصلاح نشود نظم دموکراتیک جوامع با تهدید روبرو می شود.آقای پیکتی در بحث خود فرمولی را به کار می گیرد که در آن (r)نرخ سود سرمایه با(g) نرخ رشد اقتصادی رابطه دارد.در این فرمول (r)شامل سود، سود سهام، بهره و اجاره و درآمدهای دیگر از محل سرمایه می شود و (g)با درآمد و تولید اندازه گیری می شود. آقای پیکتی می گوید وقتی نرخ رشد اقتصادی پایین است معمولاً ثروت بیشتر از محلسرمایه تأمین می شود تا از محل کار و معمولاً انباشت ثروت بیشتر در میان قشرها ثروتمندتر رخ می دهد و باعث افزایش نابرابری می شود.آقای پیکتی ارث را نیز در همین چهار چوب مورد ارزیابی قرار می دهد.در کتاب بحث شده که روند افزایش نابرابری از قرن هجدهم روندی رو به رشد بوده و این روند بین سال های ۱۹۳۰ تا ۱۹۷۵ متوقف شد و به حالت معکوس درآمد. علت این امر از جمله شرایط خاص و از جمله جنگ های جهانی، رکود شدید اقتصادی دهه بیست میلادی و از بین رفتن ثروت طبقه نخبه بود که باعث شد دولت ها اقداماتی را برای باز پخش درآمد انجام دهند. این امر، به علاوه رشد اقتصادی سریع باعث شد که از اهمیت ثروت ناشی از ارث کاسته شود.در کتاب آمده است اکنون جهان دوباره به سمت سرمایه داری مبتنی بر ثروت والدین می رود. اقتصادی که ثروت ناشی از ارث اقتصاد را تحت الشعاع قرار می دهد و ساختار طبقاتی جامعه ساختار محکم مبتنی بر انباشت ثروت است.بنا به پیش بینی آقای پیکتی رشد اقتصادی جهانی آهنگی کند خواهد داشت و وی این نظریه را که با پیشرفت فناوری، رشد اقتصادی سرعت پیدا خواهد کرد رد می کند.وی پیشنهاد می کند که یک مالیات جهانی به نرخ ۲ درصد و اعمال مالیات تصاعدی به سقف ۸۰ درصد در کشورها وضع شود و انجام این اقدامات از میزان نابرابری خواهد کاست.
در کتاب پیکتی سه رابطه اصلی وجود دارد. در واقع، غیر از این سه رابطه ساده ریاضی، رابطه خاص دیگری وجود ندارد. این روابط عبارتند از رابطه موسوم به نابرابری یا بزرگ بودن نرخ بازگشت سرمایه از نرخ رشد اقتصاد و دو رابطه دیگر موسوم به قواعد بنیادی اول و دوم سرمایه داری. قواعد اول و دوم سرمایه داری به گفته پیکتی بنیان رابطه نابرابری را تشکیل می دهند. توضیح این روابط به شرح زیر است:
«این نوع از نابرابری بنیادین که من آن را به صورت R>G می نویسم نقش بسیار مهمی در این کتاب ایفا می کند. به یک معنی رابطه مذکور، کلیت منطق نتیجه گیری من را به صورت خلاصه بیان خواهد کرد. در این رابطه R نمایانگر نرخ متوسط سالانه بازگشت سرمایه از جمله سود به صورت عادی، سود سهام، نرخ بهره، اجاره ها و سایر درآمدهایی که از سرمایه ناشی می شود و آن را می توان به عنوان درصدی از ارزش کل بیان کرد و Gنیز در این رابطه نشان دهنده نرخ رشد اقتصاد می باشد که همان افزایش سالانه درآمد یا خروجی تولید قلمداد می شود.» (صفحه ۲۵ کتاب ترجمه انگلیسی)R>G

نقل قول ها

سرمایه در قرن بیست و یکم (به فرانسوی: Le Capital au XXIe siècle) نام کتابی است از توماس پیکتی اقتصاددان فرانسوی که به ثروت و نابرابری در درآمد دراروپا و آمریکا ازقرن هجدهم تا کنون می پردازد. این کتاب نخست در سال ۲۰۱۳ درفرانسه به چاپ رسید و در بهار ۲۰۱۴ به انگلیسی ترجمه شد.
• «رشد اقتصادی جدید و پخش دانش و شناخت، توانسته است گریز از آن فروپاشی را که مارکسیسم پیش بینی کرده بود ممکن سازد؛ اما نتوانسته است ساختارهای عمیق سرمایه و نابرابری را، تغییر دهد، یا به هر حال آنها را آنقدر تغییر نداده است که در دهه های خوش بینانه پس از جنگ جهانی دوم تصوّر آن می رفت.»• «هنگامی که نرخ بازده سرمایه به طور مداوم از نرخ رشد تولید و درآمد بیشتر باشد، همانگونه که در سده نوزدهم اتفاق افتاد و کاملاً محتمل به نظر می آید که در سده بیست و یکم هم دوباره همین امر روی دهد، سرمایه داری به طور خودبه خود نابرابری های بی ضابطه و غیرقابل دفاعی را ایجاد می کند که ارزش های مبتنی بر شایسته سالاری را که جوامع دموکراتیک بر آن مبتنی هستند، از بنیاد تباه می سازد و از میان می برد.»• «سرمایه، جمع کل دارایی های غیرانسانی که بتوان در یک بازار صاحب شد و مبادله کرد، است. سرمایه، شامل کلیه اشکال ملک واقعی (از جمله مستغلات مسکونی) و سرمایهٔ مالی و حرفه ای (زمین و ساختمان یک کارخانه یا موئسسه، زیر ساختار، ماشین آلات، امتیاز نامهٔ اختراع و غیره) است که توسط شرکت ها و دستگاه های اداری استفاده می شود.»


کلمات دیگر: