کلمه جو
صفحه اصلی

قاعده درء

دانشنامه عمومی

قاعدۀ دَرء یکی از قواعد حقوق جزای اسلامی است.
ابن منظور، جمال الدین محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت: دارصادر، بی تا،
الصدوق، ابوجعفر محمد، من لایحضره الفقیه، تهران: مکتبة الصدوق، 1394ق.
محمودی، فیروز. قاعده درء و تطبیق آن با تفسیر شک به نفع متهم در حقوق موضوعه،فصلنامه پژوهشی دانشگاه امام صادق، 1378، شماره 9.
در حقوق کیفری موضوعه نیز از «تفسیر شک به نفع متهم» که از جهات گوناگونی، به قاعدۀ مزبور شبیه است، در دو قلمرو حقوق جزای عمومی و آیین دادرسی کیفری سخن به میان آمده است. فهم درست این دو قاعده بویژه اولی، ما را در درک سیاست کیفری شریعت اسلامی یاری می دهد.
«درء» در لغت به معنای «دفع» است.
در شبهه هایی که در رسیدگی به یک پرونده برای قضات عارض می شود؛ چه منشأ آن شبهه، عارض بر متهم باشد و چه شبهه ای که رأساً برای ایشان ایجاد می شود- صدور حکم محکومیت و اجرای کیفر، منوط به حصول علم به حکم و موضوع برای قاضی است. این قاعده از این جهات، مشابه قاعده مذکور حقوق کیفری موضوعه است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] پیش از آن که، مانند فقیهان و محققان مباحث این قاعده فقهی را بررسیم، گفتاری اندک طولانی را می پردازیم که گریزی از آن نیست.
احمد بن خلیل فرهودی (۱۷۵ه.ق)، از یاران امام باقر (علیه السلام) و نویسنده العین، اوّلین کتاب لغت نوشته شده در عرب، درباره لفظ (قاعده) که از (قعود) به معنای نشستن برگرفته شده، می نویسد: (قعد، یقعد، قعوداً، خلاف قام… والمقعد والمقعدة اللذان لایطیقان المشی… وقعدة الرجل مقدار ما اُخذ من الأرض… و ذوالقعدة اسم شهر کانت العرب تقعد فیه ثم تحجّ فی ذی الحجه). بنابراین، (قعود) به معنای نشستن است و مرد و زن زمینگیر را (مُقعَد) و مقدار زمینی را که هرکس جا می گیرد، (قِعدَة الرجل) گویند و چون عرب در ماه ذوالقعده می نشست (از حرکت باز می ایستاد) و در ذوالحجه به حج می رفت، این ماه را (ذوالقعده) نامیدند.بدین سان، (قعود) توقف و رکون را نیز برمی تابد.کتاب لغت معجم الوسیط (از آخرین نوشتارها در باب لغت) (قعود) را چنین معنی کرده است: (قعد ُ قعوداً جلس من قیام… القاعد عن الأمر من لایهتمّ به أو یتراخی فی إنجازه وفی التنزیل العزیز: (لایستوی القاعدون من المؤمنین غیر اولی الضرر والمجاهدون فی سبیل الله) والمرئة التی انقطعت عن الولد أو عن الحیض او عن الزواج، ج قواعد و فی التنزیل العزیز:(والقواعد من النساء) و القاعدة من البناء أساسه). از این گفته نیز آشکار می شود که مفهوم (قعود) همان نشستن است و درباره کسی که از جنگ باز می ماند و سستی می کند، یا زنی که از ازدواج و فرزنددار شدن فرو می ماند، به گونه مجاز به کار می رود. همچنین ( قاعده ) پایه ساختمان است که ساختمان را بر آن، پی می ریزند.لغویان و دایرة المعارف نویسان، بی توجه به کاربرد اصطلاح (قاعده) در علمی ویژه، آن را چنین معنی کرده اند: (القاعدة = الضابط أو الأمر الکلّی ینطبق علی جزئیات، مثل کلّ أذون ولود وکلّ صموخ بیوض)؛ (قاعده)، همان ضابطه یا امر کلی است که بر جزئیات بار می شود با توجه به اصل لغت آن
← تفاوت قاعده با ضابطه فقهی
فقیهان و مؤلفان، تفاوت قاعده فقهی با اصولی را در کتاب های اصولی، در گفتار پیرامون موضوع اصول در ابتدای بحث استصحاب بررسیده اند، زیرا برخی آن را قاعده فقهی، دیگرانی آن را اصل اصولی دانسته اند. ایشان، ملاک هایی را برای فرق قانون اصولی از فقهی یاد کرده اند:
← دیدگاه شیخ انصاری
...


کلمات دیگر: